شرطی سازی کلاسیک نوعی یادگیری ناخودآگاه است. زمانی اتفاق میافتد که یک فرد یا حیوان هر زمان که با یک محرک خاص مواجه میشود، یک پاسخ خودکار را تجربه میکند. به زبان ساده، یادگیری از طریق تداعی است.
شناخته شده ترین نمونه شرطی سازی کلاسیک سگ پاولوف است.
ایوان پاولوف، متخصص مغز و اعصاب، مشاهده کرد که سگش با صدای زنگ، شروع به ترشح بزاق کرد. این به این دلیل بود که پاولوف درست قبل از دادن غذا به سگ بارها زنگ را به صدا درآورد و سگ شروع به تداعی زنگ با غذا کرد. بنابراین، به مرور زمان، صدای زنگ به خودی خود باعث واکنش خودکار شد که در این مورد، ترشح بزاق بود.
این مقاله به بررسی نحوه عملکرد شرطیسازی کلاسیک، از جمله پنج اصل آن و نمونههای دیگر میپردازد. این مقاله همچنین تفاوتهای بین شرطیسازی کلاسیک و عامل، انتقاد از شرطیسازی کلاسیک و شرطیسازی کلاسیک در درمان را مورد بحث قرار میدهد.
سه مرحله شرطی سازی کلاسیک وجود دارد و اصطلاحات خاص آنچه را که در هر مرحله رخ می دهد توصیف می کند.
قبل از شرطی کردن
در این مرحله، محرک بدون شرط (UCS) یک پاسخ غیرشرطی (UCR) در انسان یا حیوان ایجاد میکند. به عنوان مثال، آنفولانزای معده ممکن است باعث ایجاد حالت تهوع در فرد شود یا غذا باعث ترشح بزاق سگ شود. به عبارت دیگر، پاسخ طبیعی است و شخص یا حیوان هیچ رفتار جدیدی نیاموخته است.
در همان زمان، نوع دیگری از محرک نیز وجود دارد – یک محرک خنثی (NS)، اما یک فرد یا حیوان تا زمانی که با UCS رخ ندهد به آن پاسخ نمیدهد. با استفاده از مثال از سگ پاولوف، NS قبل از اینکه پاولوف آن را با غذا (UCS) جفت کند زنگ بود.
در طول تهویه
در این مرحله NS با UCS جفت می شود. در نتیجه، NS به یک محرک شرطی (CS) در طول جفتهای مکرر تبدیل میشود.
با سگ پاولوف، پاولوف قبل از ارائه غذا (UCS) زنگ (NS) را به صدا درآورد که باعث ترشح بزاق (UCR) شد. زمانی که CS (زنگ) درست قبل از UCS (غذا) اتفاق میافتد، احتمال وقوع حالتدهنده بیشتر است، نه برعکس. به عنوان مثال، پاولوف درست قبل از ارائه غذا به سگ زنگ را به صدا در می آورد نه بعد از آن.
بعد از تهویه
هنگامی که یک شخص یا حیوان شرطی می شود، CS (زنگ) را با UCS (غذا) مرتبط می کند تا یک پاسخ شرطی جدید (CR) ایجاد کند. بنابراین با بازگشت به سگ پاولوف، در این مرحله، سگ پس از شنیدن صدای زنگ، حتی زمانی که هیچ غذایی همراه با زنگ ارائه نمی شود، بزاق دهانش ترشح می شود.
پنج اصل شرطی سازی کلاسیک در زیر آمده است.
تحصیل
در طول دوره اولیه یادگیری، شخص یا حیوان اکتساب را تجربه می کند. هنگامی که این اتفاق می افتد، شخص یا حیوان شروع به جفت کردن یک NS با یک UCS می کند. با استفاده از سگ پاولوف به عنوان مثال، زنگ (NS) باید قبل از ارائه غذا (UCS) به صدا درآید.
انقراض
انقراض زمانی رخ می دهد که UCS (غذا) و CS (زنگ) دیگر با هم ارائه نمی شوند. در نتیجه، CR، که ترشح بزاق پس از به صدا درآمدن زنگ است، دیگر رخ نمی دهد. ارتباط بین زنگ و غذا از بین رفته است و ارتباط آموخته شده از بین می رود.
بهبود خود به خودی
پس از انقراض، بهبودی خود به خود ممکن است رخ دهد. این بدان معنی است که ارتباط بین زنگ (CS) و غذا (UCS) پس از یک دوره استراحت کوتاه بهبود می یابد – پاولوف این را در سگ های خود متوجه شد. وقتی آموزش انقراض را تمام کرد و سگ ها ۲ ساعت پس از استراحت، پس از شنیدن صدای زنگ، دوباره شروع به ترشح بزاق کردند.
تعمیم
تعمیم زمانی اتفاق می افتد که یک فرد یا حیوان به محرک های مشابه CS پاسخ دهد. به عنوان مثال، سگ پاولوف ممکن است شروع به ترشح بزاق کند تا صدایی شبیه به صدای زنگ در بیاید. به عنوان مثال، صدا می تواند زنگ دوچرخه باشد که کمی متفاوت به نظر می رسد اما به اندازه کافی شبیه به تولید CR است که در این مورد، بزاق ترشح می کند.
تبعیض
وقتی یک حیوان یا انسان بتواند بین محرک ها تمایز قائل شود، می تواند تفاوت بین آنها را تشخیص دهد. با استفاده از سگ پاولوف به عنوان مثال، سگ فقط به صدای یک زنگ خاص پاسخ می دهد. این بدان معناست که اگر سگ سگ نوع دیگری از زنگ را می شنید، بزاق آنها ترشح نمی شد.
شرطی سازی کلاسیک ممکن است در ایجاد اختلال مصرف مواد و ترس نقش داشته باشد.
مصرف مواد
افرادی که اغلب در حین معاشرت سیگار می کشند یا الکل می نوشند ممکن است محیط های اجتماعی با دوپامین از مصرف این مواد تداعی کند.
به عنوان مثال، سیگار کشیدن UCS است و دوپامین راش UCR است. اجتماعی شدن NS است که با گذشت زمان تبدیل به CS می شود. در این موارد، محیط های اجتماعی به نشانه هایی برای سیگار کشیدن یا نوشیدن الکل تبدیل می شوند.
ترس
در سال ۱۹۲۰، دانشمندان یک نوزاد ۱۱ ماهه از ترس موش سفید را شرطی کردند آنها این کار را با ایجاد صدای بلند با میله فلزی هر بار که به کودک اجازه بازی با موش را می دادند، انجام می دادند. نوزاد شروع به ترس از سایر اشیاء کرکی سفید کرد، شامل یک خرگوش و یک کت خز سفید. این نشان می دهد که CR (ترس) قابل تعمیم به محرک های مشابه بود.
با این حال، مردم باید توجه داشته باشند که متخصصان مراقبت های بهداشتی اکنون این مطالعه را غیراخلاقی می دانند.
با شرطی سازی کلاسیک، فرد یاد می گیرد که به محرکی مرتبط با یک پاسخ پاسخ دهد. به عنوان مثال، سگ های پاولوف صدای زنگ زنگ را با غذا مرتبط می کردند و با شنیدن آن بزاق ترشح می کردند.
از سوی دیگر، شرطی سازی عامل مبتنی بر پیامد است. تقویت مثبت یا پاداش در هنگام تکمیل یک کار، حیوان یا انسان را تشویق می کند تا آن کار یا رفتار را تکمیل یا تکرار کند. تقویت منفی برعکس عمل می کند و احتمال تکرار آن رفتار توسط شخص یا حیوان کاهش می دهد.
متخصصان مراقبت های بهداشتی ممکن است تکنیک های ضد شرطی در رفتار درمانی استفاده کند.
به عنوان مثال می توان به درمان بیزاری و حساسیت زدایی سیستماتیک اشاره کرد. یک متخصص سلامت روان ممکن است از این نوع درمان ها برای کمک به درمان فوبیا و اضطراب استفاده کند.
آنها این کار را با معرفی آهسته محرکی که باعث ترس یا اضطراب او می شود، انجام می دهند. هدف این است که با گذشت زمان، رفتار و فرآیندهای فکری آنها نسبت به محرک تغییر کند و دیگر احساس ترس یا اضطراب به دلیل محرک نداشته باشند.
شرطی سازی کلاسیک زمانی اتفاق می افتد که یک فرد یا حیوان یک محرک خاص را با یک پاسخ مرتبط می کند. برخی از پاسخ ها به محرک ها بدون قید و شرط و طبیعی هستند.
با این حال، اگر یک محرک درست قبل از دیگری اتفاق بیفتد، یک شخص یا حیوان نیز ممکن است شروع به ارتباط آن با پاسخ کند. هنگامی که این اتفاق می افتد، محرک خنثی به یک محرک شرطی تبدیل می شود و می تواند به خودی خود پاسخی را برانگیزد.
پاولوف این را با سگ ها نشان داد. او درست قبل از اینکه به آنها غذا بدهد زنگی را به صدا درآورد و به مرور زمان سگ ها زنگ را با غذا مرتبط کردند و با شنیدن آن بزاق دهانشان ترشح شد.
شرطی سازی کلاسیک ممکن است در ایجاد فوبیا و اختلالات مصرف مواد نقش داشته باشد. متخصصان مراقبت های بهداشتی ممکن است از تکنیک های ضد شرطی در درمان های رفتاری برای کمک به درمان فوبیا و سایر شرایط سلامت روان استفاده کنند.