DSM-5 دیگر زیردستههای اسکیزوفرنی را بهعنوان دستههای تشخیصی مجزا به رسمیت نمیشناسد. با این حال، پنج زیرگونه کلاسیک (پارانوئید، هبفرنیک، نامتمایز، باقیمانده و کاتاتونیک) همچنان میتوانند بهعنوان مشخصکنندههایی مفید در برنامهریزی درمانی استفاده شوند.
در ایالات متحده، حدود ۱٪ از مردم به اسکیزوفرنی مبتلا هستند. مردان معمولاً در اواخر نوجوانی تا اوایل دهه ۲۰ زندگی تشخیص میگیرند، در حالی که زنان معمولاً در اواخر دهه ۲۰ تا اوایل دهه ۳۰ زندگی با این تشخیص روبهرو میشوند.
اسکیزوفرنی در کودکان
وقتی اسکیزوفرنی در کودکان رخ میدهد (که اتفاقی نادر است)، علائم در کودکان بزرگتر و نوجوانان میتواند شامل کنارهگیری اجتماعی، اختلالات خواب، افت عملکرد تحصیلی، تحریکپذیری، رفتارهای نامنظم و مصرف مواد باشد.
درک و شناسایی این علائم در سنین پایین اهمیت زیادی دارد، چرا که ممکن است با اختلالات تکاملی دیگر اشتباه گرفته شوند و تشخیص بهموقع میتواند بر روند درمان و کیفیت زندگی آینده اثرگذار باشد.
اسکیزوفرنی چیست؟
اسکیزوفرنی یک اختلال مزمن سلامت روان است که بر جنبههای مختلف عملکرد روانی اثر میگذارد، از جمله:
- احساسات
- توانایی اندیشیدن منطقی و شفاف
- توانایی تعامل و برقراری ارتباط با دیگران
طبق گزارش «اتحاد ملی بیماری روانی» (NAMI)، تحقیقات نشان میدهد که اسکیزوفرنی تقریباً بر ۱٪ از افراد در ایالات متحده تأثیر میگذارد.
تشخیص در مردان معمولاً در اواخر نوجوانی تا اوایل دهه ۲۰ زندگی انجام میشود، در حالی که زنان معمولاً در اواخر دهه ۲۰ تا اوایل دهه ۳۰ با تشخیص مواجه میشوند.
دورههای بیماری
دورههای بیماری میتوانند رفتوآمد داشته باشند، بهگونهای که برخی افراد دورههایی از فروکش بیماری را تجربه میکنند.
در طول دورههای فعال، ممکن است فرد علائمی مانند توهم، هذیان، مشکلات در تمرکز و اندیشیدن، یا خلق و خوی تخت را تجربه کند.
وضعیت فعلی در DSM-5
در ویرایش جدید راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5-TR)، تغییراتی در تشخیص چندین اختلال، از جمله اسکیزوفرنی ایجاد شده است.
در گذشته، فرد تنها با داشتن یکی از علائم میتوانست تشخیص قطعی بگیرد، اما اکنون باید حداقل دو علامت وجود داشته باشد.
DSM-5 همچنین زیردستههای اسکیزوفرنی را بهعنوان دستههای تشخیصی مجزا حذف کرده است، چرا که مشخص شد این زیرگروهها با هم همپوشانی دارند و اعتبار تشخیصی را کاهش میدهند.
انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) اعلام کرده که این زیردستهها اکنون بهعنوان مشخصکنندههایی در کنار تشخیص کلی استفاده میشوند تا جزئیات بیشتری در اختیار درمانگر قرار گیرد.
زیرگروههای اسکیزوفرنی
اگرچه زیردستهها دیگر بهعنوان اختلالات بالینی مستقل شناخته نمیشوند، اما همچنان میتوانند در برنامهریزی درمانی و تعیین مسیر درمان مفید باشند.
پنج زیرگونه کلاسیک عبارتاند از:
- پارانوئید
- هبفرنیک
- نامتمایز
- باقیمانده
- کاتاتونیک
اسکیزوفرنی پارانوئید
اسکیزوفرنی پارانوئید پیشتر رایجترین نوع اسکیزوفرنی محسوب میشد.
در سال ۲۰۱۳، انجمن روانپزشکی آمریکا اعلام کرد که پارانویا یک علامت مثبت اختلال است و دیگر بهعنوان یک وضعیت مجزا شناخته نمیشود.
با این حال، به دلیل شیوع بالای این علامت، توصیف این زیردسته همچنان کاربرد دارد.
علائم شامل موارد زیر است:
- هذیان
- توهم
- گفتار پریشان (مانند سالاد کلمات یا تکرار طوطیوار)
- مشکل در تمرکز
- اختلال رفتاری (مانند مشکل در کنترل تکانه و بیثباتی هیجانی)
- خلق و خوی تخت
نکته جالب:
سالاد کلمات اصطلاحی است برای گفتاری که در آن کلمات بهطور تصادفی و بدون ترتیب منطقی کنار هم قرار میگیرند و معنا ندارند.
اسکیزوفرنی هبفرنیک (پریشان)
اسکیزوفرنی هبفرنیک یا پریشان هنوز هم در طبقهبندی بینالمللی بیماریها (ICD-10) به رسمیت شناخته میشود، گرچه از DSM-5-TR حذف شده است.
در این نوع از اسکیزوفرنی، فرد توهم یا هذیان ندارد، بلکه دچار اختلال در رفتار و گفتار میشود.
این اختلال میتواند شامل موارد زیر باشد:
- خلق و خوی تخت (ناتوانی در ابراز احساسات)
- اختلال در گفتار
- تفکر آشفته
- واکنشهای احساسی یا چهرهای غیرمنتظره یا غیرارادی
- مشکل در انجام فعالیتهای روزمره
اسکیزوفرنی نامتمایز
اسکیزوفرنی نامتمایز اصطلاحی بود برای توصیف افرادی که ویژگیهایی از چند نوع اسکیزوفرنی را بهصورت همزمان نشان میدادند.
برای مثال، فردی که هم رفتار کاتاتونیک دارد و هم دچار توهم یا گفتار پریشان است، ممکن بود تشخیص اسکیزوفرنی نامتمایز دریافت کند.
در حال حاضر، وجود این ترکیب از علائم صرفاً به درمانگر نشان میدهد که فرد علائم گوناگونی را تجربه میکند.
بنابراین دیگر بهعنوان یک طبقه مستقل کاربرد ندارد، اما درک آن برای تفسیر بالینی مهم است.
اسکیزوفرنی باقیمانده
این «زیرگونه» اندکی پیچیدهتر است. از آن زمانی استفاده میشد که فرد قبلاً تشخیص اسکیزوفرنی دریافت کرده بود، اما دیگر علائم برجستهای از این اختلال نداشت.
در این حالت، شدت علائم معمولاً کاهش یافته و باقیماندهای از نشانههای منفی باقی مانده است.
اسکیزوفرنی باقیمانده معمولاً بیشتر شامل علائم «منفی» است تا علائم مثبت، مانند:
- خلق و خوی تخت
- دشواریهای روانحرکتی
- کندی در گفتار
- بیتوجهی به بهداشت فردی
بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی دورههایی از کاهش و افزایش علائم را تجربه میکنند.
به همین دلیل، این برچسب تشخیصی امروزه بهندرت استفاده میشود.
اسکیزوفرنی کاتاتونیک
اگرچه اسکیزوفرنی کاتاتونیک از نسخه اول راهنمای DSM (۱۹۵۲) تا نسخه چهارم آن (۱۹۹۴) بهعنوان زیردسته شناخته میشد، اما در DSM-5 حذف شده است.
کاتاتونیا اکنون بهعنوان یک مشخصکننده در نظر گرفته میشود، زیرا میتواند در بسیاری از اختلالات روانی و جسمی عمومی دیده شود.
اسکیزوفرنی کاتاتونیک معمولاً بهصورت بیحرکتی بروز پیدا میکند، اما میتواند نشانههای زیر را نیز داشته باشد:
- تقلید رفتار دیگران
- لالی (ناتوانی در سخن گفتن)
- وضعیت شبیه خلسه یا پاسخدهی بسیار کاهشیافته
اسکیزوفرنی کودکان
اسکیزوفرنی کودکان یک زیرگروه نیست، بلکه به زمان تشخیص اشاره دارد.
تشخیص این بیماری در کودکان نسبتاً نادر است.
زمانی که رخ میدهد، میتواند شدید باشد. شروع زودهنگام اسکیزوفرنی معمولاً بین سنین ۱۳ تا ۱۸ سال اتفاق میافتد.
تشخیص در کودکان زیر ۱۳ سال بهعنوان شروع بسیار زودهنگام در نظر گرفته میشود که فوقالعاده نادر است.
علائم در کودکان بسیار خردسال مشابه اختلالات رشدی مانند اوتیسم یا اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD) است. این علائم میتوانند شامل موارد زیر باشند:
- تأخیر در زبانآموزی
- دیر خزیدن یا راه رفتن بهصورت غیرعادی
- حرکات حرکتی نامنظم
مهم است که در مواجهه با اسکیزوفرنی زودهنگام، سایر اختلالات رشدی را بهطور کامل رد کنیم.
تشخیص دقیق میتواند از اشتباهات درمانی جلوگیری کند و مسیر درمان را هدفمندتر کند.
علائم در کودکان بزرگتر و نوجوانان شامل موارد زیر است:
- انزوای اجتماعی
- اختلال در خواب
- افت تحصیلی
- تحریکپذیری
- رفتارهای غیرعادی
- مصرف مواد
در افراد کمسنتر احتمال ابتلا به هذیان کمتر است، اما احتمال توهم بیشتر وجود دارد.
با افزایش سن نوجوانان، علائم معمول اسکیزوفرنی مشابه بزرگسالان آشکار میشود.
داشتن یک متخصص آگاه برای تشخیص اسکیزوفرنی کودکان ضروری است، زیرا این وضعیت بسیار نادر است.
همچنین باید احتمال مصرف مواد یا مشکلات پزشکی جسمی رد شود.
یک روانپزشک کودک با تجربه در زمینه اسکیزوفرنی باید رهبری تیم درمان و تصمیمگیری در مورد طرح درمانی را بر عهده داشته باشد.
درمان معمولاً شامل رویکردی ترکیبی است که میتواند شامل موارد زیر باشد:
- دارودرمانی
- رواندرمانی
- آموزش مهارتهای زندگی
- بستریشدن در صورت لزوم
اختلالات مرتبط با اسکیزوفرنی
اختلال اسکیزوافکتیو
اختلال اسکیزوافکتیو یک وضعیت مستقل و متفاوت از اسکیزوفرنی است، اما گاهی با آن اشتباه گرفته میشود.
این اختلال عناصری از هر دو اختلال اسکیزوفرنی و اختلالات خلقی را در بر میگیرد.
روانپریشی، که شامل ازدستدادن ارتباط با واقعیت است، اغلب بخشی از این اختلال است.
اختلالات خلقی میتوانند شامل شیدایی یا افسردگی باشند.
اختلال اسکیزوافکتیو به زیرگروههایی تقسیم میشود، بسته به اینکه فرد فقط دورههای افسردگی را تجربه میکند یا دورههای شیدایی همراه یا بدون افسردگی را نیز دارد. علائم ممکن است شامل موارد زیر باشند:
- افکار پارانوئید
- هذیان یا توهم
- مشکل در تمرکز
- افسردگی
- شیدایی یا فعالیت بیش از حد
- بیتوجهی به بهداشت فردی
- اختلال در اشتها
- اختلال در خواب
- انزوای اجتماعی
- تفکر یا رفتار نامنظم
تشخیص معمولاً از طریق معاینه فیزیکی، مصاحبه و ارزیابی روانپزشکی دقیق انجام میشود.
مهم است که سایر بیماریهای جسمی یا اختلالات روانی مانند اختلال دوقطبی را رد کرد. درمانها شامل موارد زیر هستند:
- دارودرمانی
- رواندرمانی فردی یا گروهی
- آموزش مهارتهای زندگی عملی
دیگر اختلالات مرتبط
سایر وضعیتهای مرتبط با اسکیزوفرنی شامل موارد زیر هستند:
- اختلال هذیانی
- اختلال روانپریشی کوتاهمدت
- اختلال اسکیزوفورم
همچنین ممکن است فرد در بسیاری از بیماریهای جسمی دچار روانپریشی شود.
جمعبندی
اسکیزوفرنی یک بیماری پیچیده است.
همهی افرادی که تشخیص میگیرند، الزاماً علائم یکسان یا الگوی مشابهی ندارند.
اگرچه دیگر زیردستهها بهعنوان تشخیص جداگانه استفاده نمیشوند، اما همچنان بهعنوان مشخصکنندههایی برای کمک به برنامهریزی بالینی استفاده میشوند.
درک اطلاعات مربوط به زیرگونهها و اسکیزوفرنی بهطور کلی میتواند در مدیریت بهتر بیماری مؤثر باشد.
با یک تشخیص دقیق، تیم درمانی شما میتواند برنامهای اختصاصی برای درمان تهیه و اجرا کند.
این برنامه میتواند شانس بهبودی، کنترل علائم و بهبود کیفیت زندگی را بهطور قابل توجهی افزایش دهد.