بررسی جدیدی نشان میدهد که رژیمهای کمکالری بهویژه در مردان میتوانند سلامت روان را تحت تأثیر قرار دهند
یک مطالعه مقطعی جدید به رهبری پژوهشگران اهل تورنتو، کانادا بررسی کرده است که چگونه رژیم غذایی ممکن است بر علائم افسردگی تأثیر بگذارد.
در این مطالعه، دادههای مربوط به بزرگسالان تحلیل شده تا مشخص شود آیا نوع خاصی از رژیمهای غذایی میتواند آثار منفی بر سلامت روان داشته باشد یا خیر.
نتایج بهدستآمده نشان داد افرادی که میزان کالری مصرفی خود را محدود کرده بودند، بیشتر دچار علائم افسردگی بودند.
این یافتهها نگرانکننده است زیرا نشان میدهد تلاش برای کاهش وزن از طریق محدودیت غذایی ممکن است عوارض روانی ناخواستهای در پی داشته باشد.
بر اساس دستورالعملهای فعلی، اکثریت بزرگسالان در ایالات متحده – بیش از ۷۰٪ – دارای اضافهوزن یا چاقی هستند.
برای کاهش وزن، افراد معمولاً به روشهایی مانند تغییر رژیم غذایی یا استفاده از داروها متوسل میشوند.
یکی از مشکلاتی که افراد هنگام تلاش برای کاهش وزن با آن مواجه میشوند، محدودکردن بیشازحد کالری یا حذف کامل برخی مواد مغذی است.
این موضوع ممکن است منجر به ایجاد عدم تعادل تغذیهای شود که پیامدهای جدی برای سلامت روان دارد، بهخصوص در افرادی که بدون نظارت متخصص وارد رژیم میشوند.

Guille Faingold/Stocksy.
مؤسسه ملی سلامت آمریکا (NIH) پیشنهاد میکند که برای کاهش ۰.۵ تا ۱ کیلوگرم وزن در هفته، روزانه ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ کالری از رژیم غذایی کاسته شود.
این نهاد همچنین بر اهمیت حذف نوشیدنیهای شیرین و انجام جایگزینیهای ساده در غذا تأکید میکند که میتواند تأثیر زیادی داشته باشد.
با این حال، بسیاری از افراد هنگام آغاز رژیم غذایی دچار افراط میشوند و کالری مصرفی خود را بهشدت کاهش میدهند.
برخی دیگر نیز فقط یک گروه غذایی خاص را مصرف میکنند؛ مانند کسانی که رژیم گوشتخواری (Carnivore Diet) را دنبال میکنند.
اگرچه کاهش وزن برای بسیاری از افراد اهمیت دارد، اما انجام آن بهشیوهای سالم نیز حیاتی است.
روشهای کاهش وزن شدید یا رژیمهای سخت نهتنها به سلامت جسمی آسیب میزنند، بلکه میتوانند به بروز اختلالات روانی نیز منجر شوند؛ مسئلهای که این مطالعه بهطور خاص بررسی کرده است.
یافتههای این پژوهش در ژورنال BMJ Nutrition Prevention & Health منتشر شدهاند.
این مجله از منابع معتبر حوزه تغذیه و پیشگیری است که مقالات آن معمولاً از نظر علمی بررسی دقیق میشوند.
ارتباط بین رژیم غذایی و سلامت روان
افسردگی سالانه میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار میدهد و آمار آن در ایالات متحده رو به افزایش است.
براساس دادههای سال ۲۰۲۰ از مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC)، حدود ۱۸.۴٪ از بزرگسالان آمریکایی گزارش کردهاند که تا کنون تشخیص افسردگی دریافت کردهاند.
نویسندگان این مطالعه اشاره کردهاند که پژوهشها نشان دادهاند مصرف غذاهای سالم میتواند سلامت روان را بهبود بخشد و غذاهای فرآوریشده آن را تضعیف میکنند.
با این حال، اطلاعات دقیقتری درباره تأثیر محدودیت کالری یا مواد مغذی مورد نیاز است؛ شکافی علمی که این پژوهش سعی کرده آن را پر کند.
پژوهشگران دادههای مربوط به ۲۸,۵۲۵ بزرگسال را که در دو پروژه “بررسی ملی سلامت و تغذیه” (NHANES) و “پرسشنامه سلامت بیماران – ۹” (PHQ-9) شرکت کرده بودند، مورد تحلیل قرار دادند.
مطالعه NHANES اطلاعات مربوط به سلامت و تغذیه را جمعآوری میکند، در حالیکه ابزار PHQ-9 برای ارزیابی علائم افسردگی طراحی شده است.
شرکتکنندگان در این مطالعه به چهار گروه دستهبندی شدند:
- رژیمهای محدودکننده کالری (۸٪)
- رژیمهای محدودکننده مواد مغذی (۳٪)
- الگوهای تغذیهای پزشکی مانند رژیم DASH (۲٪)
- بدون رژیم غذایی خاص (۸۷٪)
محققان پاسخهای شرکتکنندگان به پرسشنامه PHQ-9 را با درنظرگرفتن عواملی مانند شاخص توده بدنی (BMI) و جنس زیستی تحلیل کردند.
این نوع دستهبندی دقیق امکان بررسی ارتباطات ظریف بین نوع رژیم غذایی و وضعیت روانی را فراهم میکند.
مردان با رژیمهای کمکالری ممکن است در معرض بیشترین خطر روانی باشند
محققان بین نوع رژیم غذایی شرکتکنندگان و علائم افسردگی آنها ارتباطی یافتند.
بهطور کلی، ۷.۷۹٪ از افراد شرکتکننده علائم افسردگی را گزارش کرده بودند.
افرادی که در گروه محدودیت کالری بودند، امتیاز بالاتری در PHQ-9 داشتند – بهطور میانگین ۰.۲۹ امتیاز بیشتر از سایر گروهها.
این افزایش در میان افرادی که شاخص توده بدنی بالاتری داشتند، چشمگیرتر بود؛ با میانگین افزایش امتیاز ۰.۴۶ واحد.
نکته نگرانکنندهتر، ارتباط مشاهدهشده در میان افراد دارای اضافهوزن در گروه رژیمهای محدودکننده مواد مغذی بود.
اگرچه این گروه در مجموع امتیاز PHQ-9 بالاتری نداشتند، اما افراد دارای اضافهوزن در این گروه، بهطور میانگین امتیاز ۰.۶۱ بالاتری داشتند.
پژوهشگران همچنین ارتباطهایی را بر اساس جنس زیستی افراد مشاهده کردند.
بهطور خاص، در مردان، هر سه الگوی رژیم غذایی با نمرات بالاتر در علائم جسمی مرتبط با افسردگی (somatic symptoms) همراه بود.
علاوهبراین، مردانی که از رژیمهای محدودکننده مواد مغذی پیروی میکردند، احتمال بیشتری برای بروز علائم شناختی-عاطفی افسردگی داشتند.
این علائم میتواند شامل غمگینی، کاهش تمرکز، احساس بیارزشی و بیانگیزگی باشد که کیفیت زندگی را بهشدت تحتتأثیر قرار میدهد.
نویسندگان مطالعه معتقدند که این ارتباطها ممکن است ناشی از نیازهای کالری بیشتر مردان و عدم تأمین نیازهای تغذیهای آنان از طریق رژیم غذایی باشد.
بدن مردان معمولاً به کالری و مواد مغذی بیشتری نیاز دارد و در صورت کمبود، احتمال بروز اختلالات روانی افزایش مییابد.
چرا ممکن است محدودیت کالری بر سلامت روان تأثیر بگذارد؟
امی روئتلر، کارشناس تغذیه و رژیمدرمانگر در برنامه PrairieCare از مجموعه درمانی Newport Healthcare که در این پژوهش مشارکت نداشته است، در گفتوگو با Medical News Today درباره این مطالعه اظهار نظر کرده است.
او گفت: «برای سالها، این فرضیه وجود داشته که محدودیت شدید کالری میتواند تأثیرات منفی بر سلامت روان، بهویژه علائم افسردگی، داشته باشد.»
روئتلر تأکید کرد که از تجربه بالینیاش مشاهده کرده بیماران بیشتر تمرکز خود را بر کاهش کالری میگذارند تا تأمین مواد مغذی مورد نیاز.
این مسئله میتواند به کمبودهای تغذیهای منجر شود که عملکرد مغز و تنظیم خلقوخو را مختل میکنند.
او افزود: «معمولاً وقتی افراد بتوانند تغییرات کوچکی در عادات غذاییشان ایجاد کنند – مانند مصرف بیشتر میوهها و سبزیجات، غلات کامل، چربیهای سالم و پروتئینهای بدون چربی – احساس بهتری پیدا میکنند و این موضوع به تغییرات پایدارتر منجر میشود.»
بهعبارتی، افزایش کیفیت تغذیه ممکن است مهمتر از صرفاً کاهش کالری باشد.
روئتلر همچنین پیشنهاد کرد که پزشکان عمومی هنگام کار با بیماران دارای سابقه افسردگی که بهدنبال کاهش وزن هستند، حتماً آنها را به متخصص تغذیه ارجاع دهند.
این همکاری میتواند از بروز اختلالات روانی ناشی از رژیمهای نادرست پیشگیری کند.
تیموتی فری، کارشناس علوم اعصاب تغذیهای و پژوهشگر روانشناسی تغذیه که در این مطالعه نیز مشارکت نداشت، دیدگاه خود را با MNT به اشتراک گذاشت.
او گفت: «یافتهای که نشان میدهد محدودیت کالری با افزایش علائم افسردگی مرتبط است – بهویژه در مردان و افراد دارای BMI بالا – نشان میدهد که تغییرات غذایی بدون پشتیبانی، پایش مناسب یا تأمین کافی مواد مغذی ممکن است عواقب روانی بهدنبال داشته باشد.»
فری توضیح داد که محدودیت کالری گاه به حذف غذاهایی منجر میشود که برای تنظیم خلقوخو ضروری هستند.
او افزود: «کاهش کالری یا حذف گروههای غذایی کامل ممکن است باعث کمبود ویتامینهای گروه B (مخصوصاً B12، B6 و فولات)، آهن، اسیدهای چرب امگا ۳ و کربوهیدراتهای پیچیده شود – همه این مواد برای فرآیندهای شیمیایی مغز که خلقوخو و احساسات را تنظیم میکنند ضروریاند.»
بر همین اساس، نویسندگان این مطالعه ابراز امیدواری کردهاند که در آینده، پژوهشهای بیشتری درباره کمبودهای تغذیهای خاص ناشی از رژیمهای غذایی انجام دهند و تأثیر آنها بر علائم افسردگی را بررسی کنند.
چنین مطالعاتی میتواند به طراحی رژیمهایی منجر شود که ضمن حفظ سلامت جسمی، از سلامت روان نیز حمایت کنند.