احساس اندوه یا آشفتگی پس از زایمان، تا حدی کاملاً طبیعی تلقی میشود. با این حال، شناخت اینکه آیا آنچه تجربه میکنید یک واکنش طبیعی است یا نشانهای از افسردگی پس از زایمان، اهمیت زیادی دارد.
برای بسیاری از افراد، احساس غم، اضطراب یا درماندگی در دوران بارداری یا پس از آن پدیدهای رایج است که اصطلاحاً به آن «غم پس از زایمان» یا baby blues گفته میشود. اما اگر این احساسات بیش از چند هفته ادامه پیدا کنند، احتمال دارد با نوعی از اختلال روانی به نام افسردگی پس از زایمان روبهرو باشید.
افسردگی پس از زایمان با حالتهایی مداوم از اندوه، بیاحساسی یا ناامیدی مشخص میشود که ممکن است منجر به بروز مشکلاتی مانند اختلال در خواب، اضطراب، کاهش اشتها، تحریکپذیری یا حتی پرخاشگری شود. همچنین ممکن است علائمی مانند دردهای جسمی، احساس بیارزشی، سرزنش خود، احساس شرم، دشواری در ایجاد ارتباط با نوزاد یا مراقبت از او، و افکار مرگ یا آسیب به خود یا کودک ظاهر شود.
بر اساس دادههای معتبر، حدود یک نفر از هر پنج نفر در شش ماه نخست پس از زایمان به افسردگی پس از زایمان مبتلا میشوند. خطر این اختلال در کسانی بیشتر است که پیشینه شخصی یا خانوادگی در افسردگی، اضطراب یا تروما دارند، یا بارداری و زایمان سختی را تجربه کردهاند.
همچنین، مادرانی که در هنگام بارداری سن کمتری دارند (زیر ۲۰ سال)، بارداری برنامهریزینشده دارند یا در شیردهی با مشکل مواجهاند نیز در معرض خطر بیشتری هستند. این عوامل نهتنها احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش میدهند، بلکه ممکن است شدت علائم را نیز بیشتر کنند.
در این مقاله به بررسی برخی عوامل رایج میپردازیم که میتوانند علائم افسردگی پس از زایمان را تشدید کنند. همچنین منابع و راهکارهایی را برای بهبود سلامت روان در دوران پس از زایمان معرفی میکنیم.
خواب
احساس غم، اضطراب یا پریشانی در دوران بارداری یا پس از آن برای بسیاری از افراد طبیعی است و اغلب به آن “غمهای پس از زایمان” یا baby blues گفته میشود. با این حال، اگر این احساسات پس از دو هفته از بین نروند، ممکن است فرد دچار افسردگی پس از زایمان شده باشد.
افسردگی پس از زایمان با احساسات مداوم اندوه، بیتفاوتی یا ناامیدی همراه است که میتواند به مشکلاتی مانند اختلالات خواب، اضطراب، کاهش اشتها، تحریکپذیری یا عصبانیت منجر شود. همچنین ممکن است باعث بروز دردهای جسمی، احساس بیارزشی، سرزنش خود یا شرم، دشواری در ارتباط عاطفی با نوزاد یا مراقبت از او، و حتی افکار مرگ یا آسیب رساندن به خود یا نوزاد شود.
تقریباً ۱ نفر از هر ۵ نفر تا ۶ ماه پس از زایمان دچار افسردگی پس از زایمان میشود. این اختلال بهویژه در افرادی شایعتر است که سابقه شخصی یا خانوادگی افسردگی، اضطراب یا تروما دارند یا بارداری و زایمان سختی را تجربه کردهاند.
همچنین، افراد جوانتر از ۲۰ سال، کسانی که بارداری ناخواسته داشتهاند یا در شیردهی با مشکل مواجه هستند نیز بیشتر در معرض این اختلال هستند. برخی از عواملی که احتمال ابتلا را افزایش میدهند، ممکن است علائم را نیز بدتر کنند و لازم است به آنها توجه ویژهای داشت.
در ادامه، به بررسی محرکهایی میپردازیم که میتوانند افسردگی پس از زایمان را تشدید کنند. همچنین منابع و راهکارهایی برای حمایت از سلامت روان در این دوران ارائه خواهیم کرد.
کمخوابی
کمخوابی در دوران بارداری و پس از آن امری بسیار رایج است و دلایل مختلفی مانند مراقبت شبانهروزی از نوزاد و تغییرات هورمونی میتواند چرخه خواب را مختل کند. این اختلال در خواب نهتنها بر جسم بلکه بر روان نیز اثر منفی میگذارد.
بیخوابی پس از زایمان میتواند به افسردگی، اضطراب و خستگی شدید منجر شود، و در عین حال خود افسردگی نیز میتواند موجب اختلالات خواب شود. بنابراین یک چرخه معیوب ایجاد میشود که هر دو عامل را تشدید میکند.
برای داشتن خواب بهتر، رعایت بهداشت خواب توصیه میشود، از جمله فعالیت بدنی منظم که میتواند فوایدی برای سلامت روان پس از زایمان داشته باشد. همچنین، قرار گرفتن در معرض نور طبیعی صبحگاهی، اجتناب از استفاده از صفحات نمایش در شب (مخصوصاً هنگام تعویض پوشک یا تغذیه شبانه)، و استفاده از دستگاه صوتی برای کاهش سروصداهای مزاحم مؤثر هستند.
تنظیم دمای اتاق خواب نیز میتواند به بهبود کیفیت خواب نوزاد و مادر کمک کند. همچنین توصیه میشود از مصرف الکل، کافئین یا وعدههای غذایی سنگین در شب خودداری شود.
تغذیه ناکافی
در دوران پس از زایمان، خوردن غذای سالم ممکن است به دلیل اولویتداشتن نیازهای نوزاد کاری دشوار به نظر برسد. با این حال، تغذیه مناسب نهتنها برای سلامت جسم بلکه برای سلامت روان اهمیت حیاتی دارد.
مطالعات نشان میدهند که کمبودهایی مانند اسیدهای چرب امگا-۳، فولات، ویتامینهای B6 و B12، ویتامین D، روی و آهن در میان افراد مبتلا به افسردگی پس از زایمان شایعتر است. همچنین، مصرف بیشتر غذاها و نوشیدنیهای فاقد مواد مغذی با افزایش احتمال ابتلا به افسردگی مرتبط است.
اصلاح این کمبودهای تغذیهای از طریق رژیم غذایی متعادل میتواند به کاهش علائم افسردگی کمک کند. برای این منظور، مصرف مواد غذایی مانند غلات کامل، میوهها و سبزیجات، ماهیهای غنی از DHA مانند سالمون، تخممرغ، لبنیات و حبوبات توصیه میشود.
در مواردی که کمبود شدید وجود دارد، مصرف مکملهای ویتامینی میتواند مؤثر باشد. اما پیش از شروع هر نوع مکمل، بهویژه در دوران بارداری یا شیردهی، باید با پزشک مشورت شود.
نبود حمایت
عبارت معروف “بزرگ کردن یک کودک به کمک یک روستا نیاز دارد” در اینجا بسیار صدق میکند. نبود حمایت عاطفی، مالی یا اجتماعی یکی از عوامل خطر مهم در بروز افسردگی پس از زایمان به شمار میرود.
فقدان حمایت میتواند به اشکال مختلفی مانند تنش در رابطه زناشویی، عدم همراهی کافی همسر، خانواده یا دوستان، خشونت خانگی (از جمله سوءرفتار جنسی یا کلامی) و نبود امنیت مالی بروز پیدا کند. در چنین شرایطی، فرد ممکن است احساس انزوا، بیپناهی یا فشار بیشازحد کند.
در برخی موارد، گفتوگوی صریح درباره نیازهای فردی میتواند باعث جلب حمایت اطرافیان شود. همچنین، شرکت در گروههای حمایتی یا کلاسهای آموزشی برای والدین جدید راهی مؤثر برای یافتن جامعه حمایتی است.
متخصصان سلامت یا مددکاران اجتماعی نیز میتوانند در شناسایی منابع حمایتکننده، بهویژه برای افرادی که در معرض خشونت هستند، کمکرسان باشند. وجود چنین منابعی میتواند به کاهش فشار روانی کمک شایانی کند.
افسردگی پس از زایمان چقدر طول میکشد؟
علائم افسردگی پس از زایمان ممکن است در هر زمانی از سال اول پس از زایمان آغاز شوند. در صورت عدم درمان، این علائم میتوانند ماهها یا حتی سالها ادامه پیدا کنند.
تحقیقات نشان میدهند که در اغلب موارد، علائم در سال اول کاهش مییابند و بهبود آنها در سالهای بعد نیز ادامه پیدا میکند. با این حال، برخی از افراد که در ماههای ابتدایی پس از زایمان علائم خفیفی دارند، ممکن است در ادامه با تشدید علائم مواجه شوند.
در مطالعهای از مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC) بر روی بیش از ۱۹۰۰ مادر، تقریباً ۳ نفر از هر ۵ نفر که در ۹ تا ۱۰ ماه پس از زایمان علائم افسردگی داشتند، در ۲ تا ۶ ماه اول هیچ علامتی نداشتند. این یافته نشان میدهد که افسردگی پس از زایمان ممکن است بهمرور بروز یابد.
چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟
مقداری اختلال در خلقوخو پس از زایمان طبیعی است و تا ۸۰٪ از مادران جدید ممکن است دچار غمهای پس از زایمان شوند. با این حال، اگر این علائم پس از ۲ هفته از بین نروند، بسیار شدید باشند، یا باعث اختلال در مراقبت از خود یا نوزاد شوند، باید مورد توجه قرار گیرند.
در مواردی که این احساسات با افکار آسیبزدن به خود یا نوزاد همراه باشند، فوراً باید با پزشک مشورت شود. روشهای درمانی متعددی شامل دارو و راهکارهای غیر دارویی وجود دارند که میتوانند به کاهش علائم کمک کنند.
مداخله زودهنگام بهویژه در مواقعی که سلامت، ایمنی یا ارتباط عاطفی بین مادر و نوزاد تحت تأثیر قرار گرفته باشد، از اهمیت بالایی برخوردار است. هرچه درمان زودتر آغاز شود، احتمال بهبودی کامل بیشتر خواهد بود.
جمعبندی
احساس گاهبهگاه غم یا پریشانی در هفتهها و ماههای پس از زایمان کاملاً طبیعی است. اما اگر این احساسات ادامهدار باشند یا اثر منفی شدیدی بر زندگی روزمره داشته باشند، ممکن است نشاندهنده چیزی فراتر از غمهای پس از زایمان باشند.
افسردگی پس از زایمان بیشتر در افرادی دیده میشود که سابقه اختلالات روانی دارند یا بارداری و زایمان دشواری را پشت سر گذاشتهاند. عواملی مانند کمخوابی، تغذیه نامناسب و نبود حمایت میتوانند در تشدید علائم نقش داشته باشند.
شناسایی و اصلاح عواملی که افسردگی را بدتر میکنند میتواند در روند بهبودی مؤثر باشد. تیم درمانی میتواند راهکارهایی برای بهبود سلامت روان در دوران بارداری و پس از آن ارائه دهد.