چگونه از DSM برای تشخیص افسردگی استفاده می شود؟

متخصصان سلامت روان از DSM برای استاندارد کردن فرآیندهای تشخیص و درمان برای شرایط سلامت روان، از جمله انواع افسردگی، استفاده می‌کنند.

کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم، بازبینی متن (DSM-5-TR) ابزاری است که متخصصان سلامت روان برای تشخیص افسردگی و طیف وسیعی از سایر شرایط سلامت روان از آن استفاده می‌کنند.

DSM-5-TR نشان دهنده به روزترین درک از افسردگی است که منعکس کننده آخرین پیشرفت های علمی در تحقیقات و عمل روانپزشکی است. با ارائه معیارهای تشخیصی خاص و دستورالعمل‌های روشن، DSM-5-TR تلاش می‌کند تا در نحوه تشخیص افسردگی در محیط‌های مختلف مراقبت‌های بهداشتی، سازگاری داشته باشد.

این رویکرد استاندارد، متخصصان سلامت روان را قادر می‌سازد تا برنامه‌های درمانی دقیق‌تر و مؤثرتری ارائه دهند و به مراقبت بهتر از بیمار کمک کنند.

درباره نحوه استفاده از DSM-5-TR برای تشخیص افسردگی، انواع اختلالات افسردگی که شناسایی می کند، کاربردهای بالینی آن، و نحوه حمایت از متخصصان سلامت روان در ارائه مراقبت های با کیفیت بالا بیشتر بیاموزید.

فرآیند تشخیص افسردگی

فرآیند تشخیص  افسردگی  شامل چندین مرحله است و DSM-5-TR چارچوبی ساختار یافته را ارائه می دهد که متخصصان سلامت روان را در هر مرحله راهنمایی می کند. این رویکرد برای اطمینان از تشخیص دقیق و مداوم افسردگی طراحی شده است که منجر به طرح‌های درمانی قابل اعتمادتر می‌شود.

ارزیابی علائم

اولین قدم در تشخیص افسردگی با استفاده از  DSM-5-TR  ارزیابی علائم است. پزشکان علائم بیمار را با مقایسه آنها با معیارهای مشخص شده در کتابچه راهنمای بیمار ارزیابی می کنند.

برای افسردگی، DSM-5-TR علائم مختلفی را فهرست می کند که باید برای یک دوره زمانی خاص و با شدت خاصی وجود داشته باشند. این  علائم  عبارتند از:

  • تغییرات خلقی (مانند غم و اندوه مداوم یا تحریک پذیری)
  • تغییر در  اشتها یا وزن
  • اختلالات خواب
  • خستگی
  • احساس بی ارزشی یا گناه
  • مشکل در تمرکز یا تصمیم گیری
بیشتر بخوانید
افسردگی یک قطبی در مقابل دو قطبی: تفاوت ها و شباهت ها

برای واجد شرایط بودن برای تشخیص افسردگی، این علائم باید دو معیار مهم را داشته باشند: باید حداقل به مدت 2 هفته وجود داشته باشند، و باید به طور قابل توجهی توانایی فرد برای عملکرد در زندگی روزمره را مختل کنند.

ارزیابی کامل برای تعیین اینکه آیا علائم ممکن است ناشی از افسردگی یا بیماری زمینه‌ای دیگری باشد، ضروری است.

دسته بندی

هنگامی که پزشک علائم را ارزیابی کرد، مرحله بعدی طبقه بندی است. DSM-5-TR به پزشکان کمک می کند تا نوع اختلال افسردگی را بر اساس تعداد، شدت و تداوم علائم دسته بندی کنند.

با ارزیابی این عوامل، متخصصان سلامت روان می توانند بین اختلالات افسردگی مختلف تمایز قائل شوند و رویکرد درمانی را بر اساس آن تنظیم کنند.

DSM-5-TR  راهنمایی  در مورد نحوه طبقه بندی افسردگی ارائه می دهد. برای مثال، وجود حداقل پنج مورد از علائم ذکر شده در بالا برای یک دوره حداقل 2 هفته ای نشان دهنده  اختلال افسردگی اساسی است .

در مقابل، اگر علائم برای مدت طولانی‌تری، مثلاً 2 سال یا بیشتر، وجود داشته باشند، تشخیص ممکن است به  اختلال افسردگی مداوم (دیستیمیا) تغییر کند که یک شکل مزمن افسردگی است.

تشخیص افتراقی

یک جنبه حیاتی استفاده از DSM-5-TR تشخیص افتراقی است. افسردگی با سایر بیماری های روانی مانند اختلالات اضطرابی و اختلال دوقطبی و همچنین برخی شرایط پزشکی علائم مشترک بسیاری دارد.

DSM-5-TR به پزشکان کمک می کند تا با تشریح ویژگی های متمایز کننده اصلی، افسردگی را از این شرایط دیگر متمایز کنند.

به عنوان مثال، در حالی که افسردگی و  اختلال دوقطبی هر دو  شامل اختلالات خلقی هستند، تفاوت اصلی وجود  دوره های شیدایی یا هیپومانیک  در اختلال دوقطبی است که در افسردگی دیده نمی شود.

به طور مشابه، افسردگی را باید از شرایط پزشکی مانند  کم کاری تیروئید که همچنین می تواند منجر به خستگی، تغییر وزن و اختلالات خلقی شود، متمایز کرد.

بیشتر بخوانید
زوج درمانی چیست؟

با استفاده از معیارهای تشخیص افتراقی DSM-5-TR، پزشکان احتمال بیشتری دارد که از تشخیص صحیح اطمینان حاصل کنند و از تشخیص اشتباه جلوگیری کنند.

انواع اختلالات افسردگی

DSM-5-TR انواع مختلفی از اختلالات افسردگی را شناسایی می کند که هر کدام معیارهای تشخیصی خاص خود را دارند. این اختلالات از نظر طول مدت علائم، شدت و تأثیر بر زندگی فرد متفاوت است.

در اینجا برخی از شایع ترین اختلالات افسردگی آورده شده است:

اختلال افسردگی اساسی (MDD)

رایج ترین شکل تشخیص افسردگی در DSM-5-TR MDD است. این وضعیت با وجود حداقل پنج علامت افسردگی به مدت حداقل 2 هفته مشخص می شود. علائم ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • خلق و خوی افسرده
  • از دست دادن علاقه یا لذت در فعالیت های معمولی
  • وزن تغییر می کند
  • اختلالات خواب
  • خستگی
  • احساس بی ارزشی
  • اختلال در تمرکز

MDD اغلب شامل مشکلات قابل توجهی در عملکرد روزانه است، و علائم را نباید به سایر شرایط یا مواد پزشکی نسبت داد.

اختلال افسردگی مداوم (دیستیمیا)

شکل دیگری از افسردگی که در DSM-5-TR به رسمیت شناخته شده است، اختلال افسردگی مداوم (PDD) است که به عنوان دیستیمیا نیز شناخته می شود.

PDD یک شکل مزمن افسردگی است که در آن فرد حداقل به مدت 2 سال خلق و خوی پایین و سایر علائم افسردگی را تجربه می کند، اگرچه علائم ممکن است به شدت علائم MDD نباشد.

این وضعیت می تواند عملکرد روزانه را به طور قابل توجهی مختل کند و افراد مبتلا به PDD اغلب علائم را در طول سالیان متمادی تجربه می کنند که می تواند تشخیص و تشخیص را دشوارتر کند.

سایر اختلالات افسردگی مشخص شده

علاوه بر MDD و PDD، DSM-5-TR شامل یک دسته برای  اختلالات افسردگی “سایر مشخص شده” است . این دسته زمانی استفاده می شود که فرد دارای علائم افسردگی باشد که به طور کامل معیارهای MDD، PDD یا سایر اختلالات افسردگی را برآورده نمی کند.

بیشتر بخوانید
بی قراری: علائم، درمان ها

این انعطاف‌پذیری را برای پزشکان فراهم می‌کند تا شرایط افسردگی را تشخیص دهند که به طور منظم در یکی از دسته‌های تعیین‌شده قرار نمی‌گیرند، اما هنوز توجه بالینی را ضروری می‌کنند.

کاربرد بالینی

DSM-5-TR با ارائه یک زبان مشترک برای تشخیص افسردگی در محیط های مختلف مراقبت های بهداشتی، نقش مهمی در عملکرد بالینی ایفا می کند.

این استانداردسازی کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که بیماران بدون توجه به جایی که به دنبال درمان هستند، تشخیص های ثابت و دقیق دریافت می کنند.

معیارهای تشخیصی DSM-5-TR متخصصان سلامت روان را قادر می سازد تا گزینه های درمانی مناسب مانند روان درمانی و دارو را بر اساس نوع خاصی از افسردگی که فرد تجربه می کند، شناسایی کنند.

علاوه بر این، DSM-5-TR ارتباط بین متخصصان مراقبت های بهداشتی را ارتقا می دهد. هنگامی که پزشکان از تخصص ها یا تنظیمات مختلف در مراقبت از بیمار شرکت می کنند، معیارهای تشخیصی استاندارد کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که همه در یک صفحه هستند، هماهنگی مراقبت را بهبود می بخشد و سردرگمی را به حداقل می رساند.

خلاصه

DSM-5-TR به عنوان ابزاری مفید برای تشخیص افسردگی عمل می‌کند و یک چارچوب استاندارد برای پزشکان برای ارزیابی، طبقه‌بندی و افتراق انواع اختلالات افسردگی ارائه می‌دهد.

با ارائه معیارها و دستورالعمل‌های روشن، به ترویج تشخیص‌های ثابت در سراسر جامعه پزشکی کمک می‌کند و در نهایت منجر به نتایج درمانی بهتر می‌شود.

در طول تکامل مداوم خود، DSM-5-TR همچنان به بازتاب آخرین درک علمی از افسردگی ادامه می دهد و از متخصصان سلامت روان در ارائه مراقبت های با کیفیت بالا حمایت می کند.

https://www.healthline.com/health/depression/how-is-dsm-used-to-diagnose-depression

دیدگاهتان را بنویسید