سبک های دلبستگی برای شناسایی نحوه ارتباط یک فرد با دیگران در زندگی خود استفاده می شود. سبک های دلبستگی، که به عنوان الگوهای دلبستگی شناخته می شوند، در دوران کودکی رشد می کنند و در بزرگسالی ادامه می یابند. به طور کلی، دو نوع اصلی دلبستگی ایمن و ناایمن هستند.
این مقاله انواع مختلف دلبستگی ناایمن، عوامل ایجاد آنها و نحوه کنار آمدن با آنها را در بزرگسالی مورد بحث قرار میدهد.
دلبستگی ناامن چیست؟
دلبستگی ناایمن یک الگوی رابطه ای است که باعث می شود فرد نسبت به روابط خود با دیگران احساس ناامنی کند. به دلیل سبک دلبستگی ناایمن، افراد ممکن است در ایجاد روابط معنادار بزرگسالی با دیگران مشکل داشته باشند.
بسته به نوع، آنها تجربه خواهند کرد:
- اضطراب از دست دادن افرادی که دوستشان دارند یا طرد شده اند
- پرهیز از روابط نزدیک
- ناراحتی از صمیمیت و صمیمیت در روابط
- خودانگاره منفی یا عزت نفس پایین
- سرکوب احساسات
- نادیده گرفتن رویدادها یا تجربیات مضر
- بی اعتمادی به دیگران
سبک دلبستگی و روابط
تعیین اینکه در کدام دسته از سبک دلبستگی قرار می گیرید می تواند سخت باشد. با این حال، درک آن می تواند به شما کمک کند تا چالش های خاصی را شناسایی کنید که ممکن است مانع از یافتن یا هدایت موفقیت آمیز روابط در زندگی شما شود.
انواع دلبستگی ناایمن
دلبستگی ناایمن به سه دسته تقسیم می شود. هر دسته گروهی از الگوهای رفتاری خاص را تعریف می کند که در نحوه ارتباط فرد با دیگران نقش دارند.
اجتنابی
دلبستگی اجتنابی فردی را توصیف می کند که در تحمل صمیمیت عاطفی یا نزدیکی مشکل دارد. آنها ممکن است فعالانه به دنبال ارتباط صمیمی با افراد دیگر نباشند. یک بزرگسال با دلبستگی اجتنابی-ناایمن ممکن است:
- با صمیمیت مشکل دارید
- از درگیر شدن در روابط اجتماعی و عاشقانه خودداری کنید
- تمایلی به صحبت با دیگران در مورد نحوه تفکر یا احساس آنها نداشته باشید
- احساسات یا افکار منفی را سرکوب کنید تا مجبور نباشند آشکارا با آنها برخورد کنند
آنها همچنین ممکن است برای استقلال خود ارزش قائل باشند و به دلیل ناراحتی خود از نزدیک شدن بیش از حد به شخص دیگر، در طول روابط خود مستقل بمانند.
متضاد
دلبستگی دوسوگرا، که به عنوان پریشانی مضطرب یا اضطراب دوسوگرا نیز شناخته می شود، سبکی از دلبستگی است که در آن فرد به صمیمیت نیاز دارد و میل به صمیمیت دارد، اما برای اعتماد یا تکیه کامل به شریک زندگی خود تلاش می کند. این بدان معناست که ممکن است یک فرد برای صمیمیت آماده باشد، اما اغلب احساس ترس یا نگرانی می کند که در صورت باز شدن، ممکن است شخصی را که برایش مهم است از دست بدهد.
تمایل آنها به ارتباط با الگوهای رفتاری آنها ناسازگار است. آنها همچنین در مورد روابط خود اضطراب دارند و از طرد شدن شریک زندگی خود می ترسند.
در نگرانی آنها ممکن است نسبت به عزیزان خود مضطرب، نیازمند، دستکاری یا طرد شوند که می تواند منجر به جدایی هایی شود که فرد دارای این سبک دلبستگی از آن می ترسد.
بی نظم
دلبستگی بی نظم به عنوان رفتارهای متضاد مشخص می شود. فردی که دارای این نوع دلبستگی است، در تلاش برای محافظت از خود، بین تمایل به دوست داشته شدن و اجتناب از عشق مبارزه خواهد کرد.
فردی که دلبستگی نامنظم دارد ممکن است در روابط خود به شیوه های گیج کننده و نامنظم عمل کند.
افراد مبتلا به دلبستگی نامنظم اغلب در طول شکل گیری روابط جدید می ترسند و مضطرب می شوند زیرا مطمئن نیستند که آیا این رابطه بی خطر است یا خیر.
ویژگی های دیگری که ممکن است فردی با سبک دلبستگی ناسازگار داشته باشد عبارتند از:
- تصویر منفی از خود
- عزت نفس پایین
- خودگویی مخرب
- تنهایی شدید
- ترس از طرد شدن
- شک کردن دیگران در زندگی خود هنگام ایجاد روابط
- بی اعتمادی به دیگران
چگونه به شرکا کمک کنیم
در حالی که نمی توانید شریک زندگی خود را از سبک دلبستگی “درمان” کنید، می توانید در کنار او باشید تا زمانی که او اقدامات لازم را برای مقابله با آن انجام دهد. برای مثال، بسیاری از سبک های دلبستگی ناایمن می توانند از نوعی درمان بهره ببرند. در حالی که آنها به دنبال کمک هستند، نشان دادن وابستگی ایمن شما به آنها می تواند به آنها کمک کند تا احساس امنیت بیشتری داشته باشند.
چه چیزی باعث دلبستگی ناایمن می شود؟
تجربیات دوران کودکی انواع دلبستگی را شکل می دهد. هر نوع با تجربه متفاوتی شکل خواهد گرفت.
اجتنابی
بزرگسالانی که سبک دلبستگی اجتنابی را توسعه میدهند، اغلب تجربهای در دوران کودکی داشتند که در آن والدین یا مراقبانشان از نظر عاطفی در دسترس نبودند، به گونهای که باعث میشد آنها احساس دوست نداشتن یا طرد شدن کنند.
آنها همچنین ممکن است با دور بودن، بسته بودن، یا به خصوص آزاردهنده و نادیده انگاشتن مراقبان خود در زمانی که احساس می کردند بیشترین نیاز به مراقبت دارند، برخورد کرده باشند. این میتواند شامل مواقعی باشد که آنها میترسیدند، بیمار بودند یا صدمه دیده بودند.
برخی از اقدامات والدین یا مراقب که می تواند منجر به دلبستگی اجتنابی شود عبارتند از:
- به کودک بگویید وقتی غمگین است خود را سرسخت کند
- نادیده گرفتن گریه، ترس، یا سایر انواع ناراحتی کودک
- فاصله گذاشتن بین خود و کودک هنگام ابراز احساسات ناراحت کننده
- باعث می شود کودک به دلیل احساساتی بودن از خود خجالت بکشد
متضاد
دلبستگی دوسوگرا زمانی ایجاد می شود که والدین یا مراقب با پاسخ آنها به نیازهای عاطفی کودک ناسازگار باشد. این می تواند به این معنا باشد که مراقب کودک گاهی از نظر عاطفی در دسترس کودک است در حالی که در برخی مواقع سرد و بسته است.
در این مثال، دلیل محبت و حمایت عاطفی ناسازگار ارائه شده توسط والدین یا مراقب، به طور کامل توسط کودک درک نشده است. آنها نمی دانند که چرا در برخی مواقع عشق دریافت می کنند و در برخی موارد نه. بنابراین، آنها با ترس بزرگ می شوند که مبادا حمایت عاطفی یا عشق مورد نیاز خود را در هر زمان دریافت کنند.
بی نظم
دلبستگی ناسازگار زمانی ایجاد می شود که والدین یا مراقب به طور مداوم از نیازهای کودک خود در مضیقه غفلت می کنند.
برخی از والدین یا مراقبان نیز ممکن است از تاکتیکهای ترس یا ارعاب استفاده کنند تا کودک را از ابراز احساسات خودداری کند، مانند فریاد زدن بر سر کودک تا دیگر ناراحت نشود.
در برخی موارد، دلبستگی نامنظم ممکن است به دلیل آزار کلامی، فیزیکی یا جنسی در کودکی ایجاد شود.
کودک بدون توجه به اعمال توهین آمیز همچنان با والدین یا مراقب خود احساس ارتباط می کند، اما از آنها می ترسد. این منجر به نوسان دائمی بین خواستن عشق و ترس از امنیت می شود.
دلبستگی آشفته و اختلالات شخصیتی
تحقیقات نشان داده است که بسیاری از اختلالات شخصیت به شدت با سبک دلبستگی نامنظم مرتبط هستند. همانطور که گفته شد، مطالعات همچنین نشان می دهد که دلبستگی ناایمن از هر نوعی با اختلالات شخصیتی ارتباط دارد تا دلبستگی ایمن، که نوعی دلبستگی است که منجر به روابط سالم در بزرگسالی می شود و زمانی ایجاد می شود که نیازهای عاطفی کودک به طور مداوم برآورده شود.
نمونه های دلبستگی ناامن
سناریوهای خاصی در دوران کودکی پتانسیل ایجاد یک سبک دلبستگی ناایمن را دارند. سبک دلبستگی ایجاد شده به سناریو بستگی دارد.
اجتنابی
نمونه ای از دلبستگی اجتنابی در دوران کودکی این است که کودک به دنبال آرامش از والدین خود نباشد. به عنوان مثال، اگر کودکی از دوچرخه خود بیفتد و زانوی خود را خراش دهد، به تنهایی با درد کنار می آید.
در بزرگسالی، فردی با سبک دلبستگی اجتنابی کمتر تمایل دارد که احساسات خود را با دیگران در میان بگذارد. یک مثال از این زمانی است که شریک زندگی یک فرد از او می پرسد که حالش چطور است، و آنها با وجود اینکه روز پر استرسی را پشت سر گذاشته اند، با “خوب” پاسخ می دهند.
متضاد
کودکانی که در حال یادگیری ایجاد یک سبک دلبستگی دوسوگرا هستند، نسبت به غریبه ها محتاط خواهند بود و با ترک والدینشان اضطراب جدایی را تجربه می کنند.
نمونه ای از این نوع سبک دلبستگی می تواند این باشد که کودکی که در خانه پرستار کودک رها می شود، احساس ناراحتی زیادی می کند، تنها برای اینکه وقتی والدین یا مراقبان خود برای تحویل گرفتن آنها برمی گردند، از راحتی آنها جلوگیری کند.
در بزرگسالی، فردی با این نوع سبک دلبستگی به شدت نگران است که شریک زندگیاش مانند او احساسی نداشته باشد. این می تواند به شکل نیاز به اطمینان مداوم از طرف شریک زندگی خود یا داشتن پاسخ های احساسی جدی و اغلب شدید به جدایی ها ظاهر شود.
بی نظم
دلبستگی ناسازگار بسته به سن متفاوت است.
به عنوان مثال، ممکن است به دلیل ترس از قرار گرفتن در نزدیکی والدین خود اجتناب کنند. آنها می توانند زمان زیادی را در اتاق خود پنهان کنند تا درگیر درگیری نباشند. سپس وقتی بیرون میآیند، در مقابل والدین خود با خشونت رفتار میکنند تا روشی برای تقلید از آنچه میآموزند به عنوان راهی برای برقراری ارتباط باشند.
یک بزرگسال از صمیمیت نزدیک اجتناب می کند. یک مثال از این امر پرهیز از ابراز محبت عمومی با شریک خود و واکنش افراطی در صورتی که شریکشان بپرسد چرا نمیخواهند آشکارا با او درگیر شوند، واکنش نشان میدهند.
شناخت رفتارها بر اساس سبک های دلبستگی
ممکن است سخت باشد که خود را در حال نشان دادن رفتارهایی ببینید که توسط عوامل زمینهای مانند سبکهای دلبستگی هدایت میشوند. برای اینکه متوجه شوید سبک دلبستگی شما چگونه بر روابط شما تأثیر می گذارد، باید نسبت به اعمال خود آگاه باشید و تعیین کنید که کدام یک ناشی از ترس از دست دادن یا صمیمیت است.
چگونه بر دلبستگی ناایمن غلبه کنیم
برخی از روانشناسان، مانند جان بولبی، که تا حدی مسئول توسعه نظریه دلبستگی بود، معتقدند که سبک دلبستگی قابل تغییر نیست. زمانی که فرد به بزرگسالی رسید، همچنان تحت الشعاع سبک دلبستگی خود قرار میگیرد و در تمام روابط صمیمانهاش نفوذ میکند.
با این حال، تحقیقات جدیدتر پیرامون نظریه دلبستگی نشان داده است که راههایی برای کنار آمدن و حتی غلبه بر دلبستگی ناایمن وجود دارد.
یکی از این راه ها استفاده از روان درمانی است. انواع مختلف روان درمانی ممکن است مفید باشد، از جمله درمان شناختی رفتاری (CBT)، که نوعی درمان است که افکار تحریف شده و رفتارهای منفی را بررسی و به چالش می کشد.
نشان داده شده است که انواع مختلف رواندرمانی روانپویشی، مانند رواندرمانی متمرکز بر انتقال، به بیماران کمک میکند تا جنبههای الگوهای رابطهای مشکلساز را درک کرده و دوباره کار کنند. روان درمانی می تواند به کشف برخی از تجربیات رشدی و آسیب هایی که الگوهای دلبستگی بزرگسالان را شکل داده اند کمک کند و به افراد کمک کند تا این تأثیرات ناخودآگاه را تغییر دهند.
زوج درمانی یا گروه درمانی نیز ممکن است مفید باشد.
راه های دیگری که فرد می تواند بر دلبستگی ناایمن غلبه کند عبارتند از:
- یادگیری دلبستگی ایمن در بزرگسالی : با ایجاد روابط ایمن در بزرگسالی، فرد می تواند دیدگاه خود را نسبت به روابط و صمیمیت تغییر دهد.
- سایر اشکال روان درمانی : روان درمانی می تواند به کشف آسیب های خاص کمک کند که کلید غلبه بر تفکر منفی و الگوهای رفتاری در بزرگسالی هستند. وقتی فردی ریشه احساسات خود را بداند، قدرت بیشتری در تغییر آنها دارد.
کسب امنیت
برای تغییر سبک دلبستگی ناامن خود به سبک ایمن، باید امنیت خود را به دست آورید. این را می توان با بررسی تأثیر تصمیمات ناخودآگاه شما بر جهان و روابط شما و کنار آمدن با اتفاقاتی که در دوران کودکی شما منجر به این دیدگاه ها شد انجام داد.
خلاصه
دلبستگی ناایمن شکلی از سبک دلبستگی است که از تجربیات منفی دوران کودکی ناشی می شود. انواع مختلفی از دلبستگی ناایمن وجود دارد که همه آنها در زمان بزرگسالی با رفتارهای متفاوتی بروز می کنند.
اجتناب باعث می شود که فرد بیش از حد مستقل باشد و از صمیمیت دوری کند. سبک های دیگر باعث می شود فرد احساس کند که به عشق نیاز دارد اما از دریافت آن بسیار می ترسد.
راه هایی برای تغییر الگوهای خود وجود دارد تا بتوانید دلبستگی ایمن را در بزرگسالی یاد بگیرید. یادگیری دلبستگی ایمن در روابط سالم و شرکت در درمان می تواند تاثیر زیادی بر سبک دلبستگی شما داشته باشد.
سخنی از Rdiet
کنار آمدن با سبک دلبستگی ناایمن دشوار است، اما اگر از آن آگاه باشید، در حال حاضر یک قدم به ایجاد یک دلبستگی ایمن نزدیک شده اید. اعمال و رفتار شما ممکن است بسط تجربیات دوران کودکی شما باشد، اما مجبور نیستید وابستگی ناایمن خود را بپذیرید. همه قادر به تغییر مثبت هستند.