چکیده
این مقاله تلاش میکند نشان دهد که مفهوم «اعتیاد به غذا» احتمالاً یک مفهوم نادرست است و شواهد علمی کافی برای اثبات آن وجود ندارد. مقاله بر این باور است که مسئله اصلی مصرف بیش از حد غذاهای خوشطعم است، اما این به معنی اعتیاد به غذا نیست. در عوض، مفهوم «اعتیاد به خوردن» میتواند دقیقتر باشد، اما تحقیقات بیشتری در این زمینه لازم است.
نکات کلیدی
-
نداشتن تعریف جهانی پذیرفته شده از “اعتیاد به غذا”.
-
عدم وجود شواهد قطعی مبنی بر اینکه افراد به مواد خاصی در غذا معتاد میشوند.
-
انگیزه طبیعی انسان ها برای جستجوی غذاهای پر کالری و خوشطعم به دلایل تکاملی.
-
عدم نشاندادن رفتارهای اعتیادآور در موشها هنگام محدود شدن دسترسی به شکر.
-
تفاوت های اساسی بین اعتیاد به مواد مخدر و میل به غذا.
-
عدم قطعیت شواهد مربوط به اعتیاد به غذا در مطالعات روی موشها.
-
مضرات برچسبزنی افراد به عنوان “معتاد به غذا”.
-
احتمال بالاتر “اعتیاد به خوردن” در مقایسه با “اعتیاد به غذا”.
-
یا ما واقعا به برخی از مواد موجود در غذاها معتاد هستیم؟
-
آیا میتوان تفاوتهای بین اعتیاد به مواد مخدر و میل به غذا را به طور کامل توضیح داد؟
-
چه شواهد علمی قطعیتری در مورد اعتیاد به غذا در انسان ها وجود دارد؟
اعتیاد به مواد غذایی عبارتی است که در سال های اخیر رایج شده است. این تا حدی به این دلیل است که درک ما از اعتیاد از منظر رفتاری و عصبی بهتر شده است.
بالاتر از افزایش شگفت انگیز چاقی در دهه های اخیر است.
در سال ۱۹۶۰، از هر ۷ بزرگسال آمریکایی، ۱ نفر چاق بود.
تا سال ۲۰۱۰، این تعداد به ۱ در ۳ افزایش یافته بود. خوب نیست. در همه
در تلاش برای درک علل چاقی، برخی از دانشمندان اکنون در حال بررسی هستند که آیا ما به غذاهای خاصی که در قفسههای سوپرمارکت موجود است معتاد شدهایم یا خیر.
اما آیا ما هستیم واقعا معتاد به غذا؟
۱. هیچ تعریف پذیرفته شده جهانی از چیستی اعتیاد به غذا یا نحوه اندازه گیری آن وجود ندارد
قبل از اینکه به تحقیق در مورد اینکه آیا اعتیاد به مواد غذایی یک پدیده مشروع است یا خیر، باید مشخص کنیم که اعتیاد به چه مواد غذایی چیست؟ در واقع است.
اعتیاد به غذا ابتدا یک اصطلاح است در دهه ۱۹۶۰ استفاده شدو پیشنهاد شد که غذاهایی مانند شیر، تخم مرغ و سیب زمینی ممکن است “خواص اعتیادآور” داشته باشند.
اخیراً، محققان شباهتهای بین نحوه غذا خوردن (و پاداشی که هنگام غذا خوردن احساس میکنیم) و اعتیاد به مواد مخدر را بررسی کردهاند.
اعتیاد به مواد مخدر به عنوان اختلالی با علائمی از جمله رفتار به دنبال مواد مخدر، از دست دادن کنترل برای محدود کردن مصرف و یک حالت عاطفی منفی (مانند اضطراب یا تحریکپذیری) در هنگام ترک دارو تعریف میشود.
یک مطالعه نشان داد که تغییرات در سیگنال دهی سیستم عصبی مرکزی هنگامی که صحبت از اعتیاد به میان می آید، مواد شیمیایی با خواص پاداش دهنده را شامل می شود. این مواد شیمیایی می توانند توسط مواد خارجی (مانند داروها) و همچنین با رفتار خود ما (مانند قمار) آزاد شوند.
از آنجایی که برخی از غذاها (عمدتاً خوش طعم) میتوانند بخشهای پاداش غذایی مغز را مانند درخت کریسمس روشن کنند، فرضیه جذابی است که بگوییم این نشانه اعتیاد است.
اما، در واقعیت، واضح نیست که ما فقط به دلیل لذت بردن از خوردن آنها میتوانیم به برخی غذاها معتاد شویم.
همچنین، اندازه گیری اعتیاد به غذا چندان واضح نیست.
این مقیاس اعتیاد به مواد غذایی ییل برای ارزیابی اعتیاد به مواد غذایی بر اساس معیارهای وابستگی به مواد دیگر مانند اعتیاد به مواد مخدر استفاده می شود. از ۲۵ سوال برای ارزیابی عادات غذایی در طول یک سال استفاده می کند و غذاهای خوشمزه مانند بستنی، شکلات، دونات، شیرینی، پاپ گازدار و غیره را فهرست می کند.
به عبارت دیگر، چیزهای خوشمزه.
اما، اگرچه همه آنها این وجه مشترک دارند، تفاوت بین آنها می تواند تشخیص “اعتیاد به غذا” را کمی پیچیده تر کند …
۲. نمی دانیم به چه غذاهایی می توانیم معتاد شویم
وقتی مردم درباره اعتیاد به غذا صحبت می کنند، عموماً بر این ایده تمرکز می کنند که ما به ماده ای در غذاها معتاد شده ایم.
برخی از افراد روی شکر تمرکز می کنند. مردم مصر هستند که ما به قند معتاد هستیم و شکر عامل چاقی است.
افراد دیگر فکر میکنند که ما به چربی معتاد هستیم و از مطالعات موش برای حمایت از آن استفاده میکنند.
حتی در برخی موارد یک استدلال (نسبتا محدود) برای اعتیاد به نمک وجود دارد.
و احتمالاً اینجا جایی است که مقیاس غذایی اعتیاد ییل که قبلاً ذکر کردم، اندکی پایین میآید – به ما کمک نمیکند تشخیص دهیم که ممکن است به چه موادی معتاد باشیم.
به عنوان مثال، یک نظرسنجی فقط این را نشان داد ۲۰ درصد از مردم بریتانیا روزانه ۵ وعده میوه و سبزیجات می خورند.
معلومه که ما معتاد نیستیم همه غذا
سوال این است که چه موادی در برخی غذاها وجود دارد که ممکن است به آن معتاد شویم؟
شکر؟
آیا دلایل دیگری وجود دارد که اینها غذاهایی هستند که ما می خواهیم بخوریم؟
۳. ما سخت به دنبال غذا هستیم
این یک ملاحظه بزرگ برای بحث اعتیاد به غذا است. انسانها نیز مانند سایر حیوانات به دنبال چیزهای خاصی هستند.
مانند نیاز به تولید مثل، مکانی که به ما احساس امنیت یا راحتی فیزیکی می دهد. در کنار این چیزها برای بقای اولیه به آب و غذا هم نیاز داریم.
به طور خاص، بدن ترجیحات ذاتی برای طعمهای شیرین، شور و «گوشتی» دارد.
با این حال، به طور جدی، همه این چیزها به مغز می گویند که آنها غذاهای با ارزش و پر کالری هستند. این برای بقای اجداد ما بسیار مهم بود.
برخی تحقیقات نشان می دهد که حتی بعد از اینکه با خوردن یک نوع غذا احساس سیری می کنیم، باز هم می توانیم به دنبال انواع دیگر غذاها بگردیم – بیا، همه ما بعد از شام پر شده ایم اما بعد جایی برای دسر پیدا کرده ایم!
این به عنوان حسی-ویژه-سیری شناخته می شود. احساس سیری، اما فقط نسبت به غذاهایی که خواص مشابهی دارند (مانند غذاهای شور).
به همین ترتیب، برخی از زیست شناسان بر این باورند که ما به دنبال غذایی هستیم که به همان اندازه کالری داشته باشد، اما تلاش زیادی برای یافتن آن لازم نیست (به آن دومینو برگردیم؟) – مفهومی به نام نظریه جستجوی بهینه.
برای اجداد ما، این احتمالاً به آنها کمک می کرد تا تصمیم بگیرند که آیا کالری ای که برای شکار یک حیوان صرف می کنند، ارزش کالری دریافتی از خوردن آن را دارد یا خیر.
بنابراین، بعید است که اعتیاد به مواد غذایی موضوعی باشد، اما انگیزه تکاملی برای جستجوی غذا برای جلوگیری از گرسنگی است.
تنها تفاوت این است که، در دنیای امروز، ما اغلب به راحتی به غذای مورد نظر خود دسترسی داریم، بدون اینکه نیاز به صرف کالری زیادی برای دریافت آن داشته باشیم.
۴. وقتی به غذا دسترسی داشته باشید (و بخورید) هوس شما از بین می رود.
تحقیقات نشان داده است هنگامی که جوندگان از قند محروم می شوند و سپس به آن دسترسی پیدا می کنند، “رفتارهایی شبیه به اعتیاد” از خود نشان می دهند.
این به عنوان “شواهد” در نظر گرفته می شود که اعتیاد به غذا ممکن است در انسان نیز وجود داشته باشد.
با این حال، شایان ذکر است که وقتی موش ها داده می شوند به میل خود دسترسی به شکر (آزادی برای خوردن به همان اندازه که میخواهند، درست مانند ما انسانها)، رفتار اعتیادآور از خود نشان نمیدهند.
جالب اینجاست که وقتی موشها وعدههای غذایی معمولی (چو) خود را در کنار تغذیه متناوب با شکر داده میشوند، برای جبران شکر دریافتی خود غذای کمتری میخورند – این به جلوگیری از افزایش وزن کمک میکند.
اگر غذاهای خوب را محدود کنیم، معمولاً فقط یک موضوع زمان است که اعلام کنیم غذایی را که محدود می کنیم و باید آن را «هوس» کنیم، باید آن را داشته باشیم.
به همه افرادی که میشناسید فکر کنید که گفتهاند شکلات را کنار میگذارند – و چگونه حدود دو روز طول کشید.
ما اغلب فکر می کنیم که ممکن است به یک غذای خاص «اعتیاد» داشته باشیم، بر اساس میل خود به آن.
ما همچنین اغلب خوردن غذاهای خوب را برای کنترل وزن و سلامت خود محدود می کنیم. این باعث میشود که میوهها و آجیلهای سکسی جذابتر شوند و بیشتر افکار ما را به خود مشغول کنند.
اما مسئله این است که میل به غذا به طور چشمگیری با میل به مواد مخدر متفاوت است.
نکته مهم این است که مدت، شدت و دفعات هوس های غذایی کاملاً متفاوت است.
میل به غذا زیاد دوام نمی آورد و اغلب پس از چند ساعت یا اگر بتوانیم حواس خود را پرت کنیم، از بین می رود. این در مورد میل به مواد مخدر صادق نیست – آنها افزایش می یابند در شدت، مدت و فرکانس اگر کاربر به بوقلمون سرد می رود.
۵. چیزی به نام “کاهش ارزش غذا”
کاهش ارزش غذا شامل افزودن مادهای است که باعث بیماری میشود تا ببینیم که آیا هنوز به دنبال آن هستند یا خیر.
برای مثال، وقتی به موشها داروهای اعتیادآور داده میشود که با چیزی که باعث تهوع آنها میشود، بسته میشود، با وجود اینکه بیمار هستند، به جستجوی دارو ادامه میدهند.
با این حال، اگر شما انجام دهید در مورد غذا، موشها غذا نمیخورند.
این نشان میدهد که اگر بتوانیم به غذا اعتیاد پیدا کنیم، به احتمال زیاد این ماده خاصی در غذا نیست که به آن معتاد شدهایم.
۶. دارایی خود را برای خرید غذا نمی فروشید
در یک نکته کاربردی تر، بیایید به مقایسه بین داروهای اعتیاد آور و مواد غذایی “اعتیادآور” مانند شکر فکر کنیم.
شنیدن داستان هایی در رسانه ها از کارهای عجیب و وحشتناکی که مردم برای تسهیل وابستگی به مواد مخدر انجام می دهند، غیر معمول نیست.
مردم بدن خود را می فروشند، از دوستان و خانواده پول می دزدند و مقادیر زیادی بدهی جمع می کنند.
این هزینه تخمینی جرایم مربوط به اعتیاد به مواد مخدر ۱۳.۹ میلیارد پوند است.
مصرف کننده هروئین به طور متوسط ۱۴۰۰ پوند در ماه برای مواد مخدر خرج می کند که بیش از ۲.۵ برابر متوسط وام مسکن است.
در مجموع، واضح است که مردم برای دسترسی به مواد مخدری که به آن معتاد هستند، تمام تلاش خود را خواهند کرد.
سوال این است – چند نفر می بینید که این کار را برای یک کیسه تیت و لایل انجام دهند؟
چند نفر دارند اموال خود را می فروشند، بدهی دارند، پس اندازشان را هدر می دهند؟
همه چیز را به سمت شیرینی ها و قوطی های کوکا پرتاب می کنید؟
هیچ کس.
زیرا ما به مواد موجود در غذا معتاد نیستیم.
۷. شما موش نیستید
اوه
حرف من؟ حتی پس از تمام استدلال هایی که برای اعتیاد به غذا به شما ارائه کرده ام، ممکن است به هر حال برای شما مهم نباشد یا صدق کند.
زیرا، اگر شما این را می خوانید، پس من یک جهش بزرگ انجام می دهم و فرض می کنم که شما یک موش نیستید.
این ممکن است قلمرو خطرناکی در عصر رسانههای اجتماعی باشد (احتمالاً کسی وجود دارد که در جایی کاملاً دیوانه میشود که من او را از حق خودشناسی به عنوان جونده محروم میکنم، و من کی هستم که گونههای آنها را فرض کنم و غیره.) اما، وقتی صحبت از اعتیاد به غذا می شود، قانع کننده ترین تحقیقی که داریم در آن است مدل های موش.
و حتی این تحقیق قانع کننده ترین نیست.
بسیاری از تحقیقات روی موشهایی که رفتاری شبیه اعتیاد نشان میدهند، فقط به دلیل محیط مطالعه خاص این کار را انجام میدهند – اگر موشها را به طور متناوب از شکر محروم کنید، وقتی به آن دسترسی داشته باشند، بیشتر میخورند.
۸. حتی اگر موش هم بودید، شواهد موجود در موش ها کاملاً قانع کننده نیست
فقط برای بحث، فرض کنید شما یک موش هستید.
حتی در این صورت هم به احتمال زیاد به غذا معتاد نخواهید شد.
هیچ تحقیق جامعی وجود ندارد که نشان دهد موش ها به غذا معتاد هستند. در واقع، تحقیقات زیادی وجود دارد که نشان می دهد ممکن است اینطور نباشند.
همانطور که قبلاً اشاره کردم، یکی از زمینه های تحقیق در مورد اعتیاد به مواد غذایی، کاهش ارزش غذا است.
مطالعه دیگری نشان میدهد که وقتی شکر را در آب میریزید، موشها بیشتر مینوشند – اما تا حدی.
وقتی غلظت قند از حد معینی فراتر رود، در واقع بیشتر از آب شیرین می نوشند. اگر شکر اعتیادآور بود، موشها همچنان به نوشیدن آب قند بیشتری ادامه میدادند، حتی اگر غلظت آن افزایش یابد.
۹. چه سودی از برندسازی افراد به عنوان معتاد به غذا به دست می آوریم؟
اگر بخواهیم برای اعتیاد به مواد غذایی تعریفی ارائه کنیم، مفید خواهد بود؟
بعید است.
برای یکی، محققان پیشنهاد می کنند که اگر ما به غذا معتاد بودیم، از نظر سیاست های بهداشتی واقعاً تغییر زیادی نمی کرد.
ما همچنان ورزش منظم، خوردن میوه و سبزیجات کافی را توصیه می کنیم.
خوردن کالری بیشتر از آنچه که مصرف می کنید همچنان باعث چاقی می شود.
یک بحث دیگر این است که وقتی تلاش میکنند انرژی دریافتی را محدود کنند، وزن کم کنند یا از افزایش وزن جلوگیری کنند، احساس ناتوانی در افراد میکند.
یک محقق خلاصه کرد:
«با این باور که انگیزه فرد برای خوردن، به عنوان مثال، بستنی یا کیک، به دلیل اعتیاد به غذا است، به این معناست که این انگیزه غیرقابل کنترل است و احتمال مقاومت در برابر بستنی یا کیک را کاهش میدهد.»
تحقیقات در مورد اعتیاد به مواد غذایی در حال حاضر بسیار محدود است – بعید است شروع به توصیف، تشخیص و درمان اعتیاد به غذا تا زمانی که تصویر واضح تری از چگونگی (یا اینکه آیا) اعتیاد به غذا ممکن است رخ دهد، مفید باشد.
۱۰. “اعتیاد به خوردن” ممکن است دقیق تر باشد
احتمال اعتیاد رفتاری بسیار بیشتر از اعتیاد به مواد غذایی خاص است.
یک مورد نسبتاً متقاعدکننده وجود دارد که بعید است ما به مواد خاصی در غذا معتاد شده باشیم، و اینکه «اعتیاد به غذا» احتمالاً توصیف دقیقی نیست.
با این حال، استدلالی برای «اعتیاد به خوردن» ارائه شده است.
اگر به افزایش چاقی در چند دهه گذشته نگاه کنیم، بسیاری از مردم به افزایش مصرف قند اشاره خواهند کرد.
اما اگر به داده های دیگر نگاه کنیم، میزان مصرف چربی ما نیز همینطور است.
واضح است که ما فقط به خوردن یک منبع غذایی خاص معتاد نیستیم.
ما در خوردن خوش طعم ترین غذاها زیاده روی می کنیم – غذاهایی که ترکیب مناسبی از شکر، چربی و نمک دارند.
اعتیاد به خوردن ممکن است مناسبتر باشد زیرا از تمرکز بر روی مواد فردی اجتناب میکند و تفاوت بین اعتیاد رفتاری و اعتیاد را تشخیص میدهد.
اگرچه اعتیاد به خوردن بر جنبه رفتاری اعتیاد به غذا تأکید دارد، مهم است که تأکید کنیم که شواهد بسیار محدودی نیز وجود دارد که اعتیاد به خوردن وجود دارد و تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
واقعاً تحقیقات کافی وجود ندارد که نشان دهد ما به انواع خاصی از غذاها یا به طور کلی غذا خوردن معتاد هستیم.
درک اعتیاد به غذا برای ایجاد یک رابطه سالم با غذا بسیار مهم است. با این حال، از بین بردن باورهای غلط رایج، به ویژه در مورد شکر، که اغلب در مرکز بحث ها در مورد اعتیاد به غذا قرار دارد، نیز مهم است. مقاله ما با عنوان «افسانههای شکر رد شده» سوء تفاهمهای رایج را برطرف میکند و بینشهای مبتنی بر شواهد را در مورد چگونگی تأثیر شکر بر بدن و ذهن ما ارائه میکند. با کاوش در افسانه های شکر، می توانید درک خود را از اعتیاد به مواد غذایی با اطلاعات دقیق در مورد قند تکمیل کنید و به شما کمک می کند تا انتخاب های غذایی آگاهانه تری داشته باشید.