کنفابولاسیون چیست؟
کنفابولاسیون نشانه ای از اختلالات حافظه مختلف است که در آن داستان های ساختگی هر شکافی را در حافظه پر می کنند.
کارل بونهوفر، روانپزشک آلمانی در سال ۱۹۰۰ اصطلاح “confabulation” را ابداع کرد. او از آن برای توصیف زمانی استفاده کرد که فردی پاسخ های نادرست یا پاسخ هایی که به نظر خارق العاده یا ساختگی می رسد می دهد.
در حالی که این وضعیت ممکن است در ابتدا شبیه به دروغگویی به نظر برسد، اما کنفابولاسیون تنها زمانی رخ می دهد که شما شرایطی داشته باشید که بر حافظه شما تأثیر بگذارد. به همین دلیل است که اغلب به عنوان “دروغ صادقانه” توصیف می شود.
فردی که دچار سردرگمی است، از دست دادن حافظه دارد که بر استدلال بالاتر او تأثیر می گذارد. آنها ناخودآگاه داستان هایی را به عنوان راهی برای پنهان کردن از دست دادن حافظه خود ایجاد می کنند. آنها نمی دانند که حقیقت را نمی گویند. آنها هیچ شکی در مورد چیزهایی که می گویند ندارند، حتی اگر اطرافیانشان بدانند که داستان نادرست است.
گاهی اوقات یک فرد سردرگم فقط داستان های کوچکی را برای پر کردن شکاف های حافظه خود می سازد. پزشکان این موارد را “سرشکستگی های خجالت” می نامند. دیگران ممکن است داستان های مفصلی بگویند، که به عنوان “مخاطب شگفت انگیز” شناخته می شود.
کنفابولاسیون خود یک اختلال نیست. این نشانه یک اختلال زمینه ای است. پزشکان هنوز در حال کار برای تعریف کنفابولاسیون و درک آنها از تغییرات مغزی هستند که باعث بروز آن می شود.
چه چیزی باعث سردرگمی می شود؟
شرایط مختلف می تواند منجر به اختلاط شود. اینها شامل اختلالات حافظه، صدمات و اختلالات سلامت روان است. در نتیجه، پزشکان علت خاصی را شناسایی نکرده اند. آنها میدانند که اکثر افرادی که علائم کوفتگی را دارند معمولاً در دو ناحیه مغز آسیب میبینند: لوبهای فرونتال و جسم پینهای. لوب پیشانی به خاطر نقشی که در حافظه دارد معروف است.
نمونههایی از شرایطی که میتوانند باعث به هم ریختگی شوند عبارتند از:
- آنوسوگنوزیا برای همی پلژی، یا انکار فلج
- سندرم آنتون یا انکار نابینایی
- سندرم کاپگراس، یا این باور که یک فرد فریبکار جایگزین یکی از عزیزانش شده است
- سندرم کورساکوف
- اختلالات حافظه مانند زوال عقل و بیماری آلزایمر
- روانگسیختگی
- سندرم تقسیم مغز
- آسیب تروماتیک مغز
کودکان خردسال نیز ممکن است درگیر سرگردانی شوند.
نمونه های ترکیبی
بر اساس موسسه تکنولوژی ماساچوست، دو جزء کلیدی confabulation وجود دارد. اولین مورد زمانی است که یک فرد یک پاسخ نادرست ایجاد می کند. به عنوان مثال، کسی می تواند از آنها بپرسد: “بهترین جایی که تا به حال بازدید کرده اید کجا بوده است؟” آنها ممکن است با داستانی در مورد سفر به قطب جنوب، از جمله جزئیات، حتی اگر تا به حال به این قاره نرفته باشند، پاسخ دهند. مورد دوم زمانی است که آنها بیشتر به آنچه می گویند فکر نمی کنند و بدون فکر دوم به آن باور می کنند. این با کسی که با آگاهی از دروغ خود دروغ می گوید بسیار متفاوت است.
فردی که وضعیتی ندارد که بر حافظه یا روند فکری او تأثیر بگذارد، اغلب وقتی از سؤالی پرسیده می شود که نمی تواند به خاطر بیاورد یا پاسخ آن را نمی داند، می گوید: «نمی دانم». فردی که دچار از دست دادن حافظه یا مغز آسیب دیده است، ممکن است به طور ناخودآگاه داستانی بسازد تا پاسخ هایی را که نمی تواند به آنها فکر کند را پر کند.
گاهی اوقات سرهم بندی داستانی پیچیده نیست، اما در عوض یک داستان کوچکتر است. نمونه هایی از این موارد عبارتند از:
- پاسخی در مورد چگونگی بریدگی یا کبودی آنها ایجاد می کند
- گفتن داستانی در مورد کارهایی که در آخر هفته انجام دادند، حتی اگر در آن فعالیت شرکت نکردند
درمان کنفابولاسیون
درمان معمولاً بر رسیدگی به اختلال زمینه ای برای کمک به کاهش آشفتگی متمرکز است. همچنین تکنیک های روان درمانی وجود دارد که ممکن است به اصلاح علائم کمک کند. یک مثال توانبخشی شناختی است که در آن شما مهارت های شناختی را «دوباره یاد می گیرید». این میتواند شامل یادگیری سؤال کردن درباره چیزهایی باشد که یک نفر میگوید و پاسخ دادن به «مطمئن نیستم» یا «نمیدانم» را در نظر بگیرید. سایر تکنیک ها عبارتند از:
- نگه داشتن دفتر خاطرات
- داشتن یکی از اعضای خانواده برای تغییر جهت دادن فردی که سردرگم است به محیط اطرافش
اگر عزیزی دارید که مستعد سردرگمی است، ممکن است بخواهید با پزشک یا درمانگر او در مورد بهترین راه برای درمان آن صحبت کنید.