بی تفاوتی چیست؟

بی تفاوتی فقدان احساس یا عاطفه را توصیف می کند.

این بی تفاوتی می تواند انگیزه شما را تحت تاثیر قرار دهد و احساس جدایی از دنیا در شما ایجاد کند. شما ممکن است:

  • از اهمیت دادن به کارهای روزمره، سرگرمی ها یا علایق شخصی خودداری کنید
  • برای نشان دادن علاقه و اشتیاق در روابط شخصی خود تلاش کنید
  • نسبت به گذراندن وقت با دیگران احساس بی تفاوتی کنید
  • احساسات یا تغییرات خلقی بسیار کمی را تجربه کنید

بیشتر مردم هر از گاهی احساسات بی‌تفاوتی را تجربه می‌کنند، به‌ویژه در زمان‌های استرس.

اما بی تفاوتی مداوم می تواند بر روابط، زندگی روزمره و رفاه کلی شما تأثیر بگذارد. همچنین ممکن است به عنوان علامت تعدادی از شرایط سلامت روانی و پزشکی رخ دهد که بدون درمان ممکن است بدتر شود.

بی تفاوتی در مقابل افسردگی

افسردگی همیشه شامل بی تفاوتی نیست و شما می توانید بی تفاوتی را بدون افسردگی تجربه کنید. به طور خلاصه، آنها دو چیز متفاوت هستند.

با این حال، افرادی که با افسردگی زندگی می کنند، اغلب متوجه علائم بی تفاوتی می شوند. اینها ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • افت انگیزه
  • علاقه کمتر به فعالیت های منظم
  • انرژی کمتر از حد معمول
  • مشکل در ابراز احساسات یا نشان دادن علاقه به افراد دیگر

حتی اگر بی تفاوتی یک علامت خودکار افسردگی نیست، اما همچنان می تواند به عنوان یک علامت رخ دهد. سایر علائم کلیدی افسردگی عبارتند از: خلق و خوی ضعیف و احساس گناه، ناامیدی و ناامیدی.

اگر متوجه این علائم شده اید، ارتباط با یک درمانگر گام بعدی خوب است – افسردگی می تواند با درمان بهبود یابد.

نشانه ها چیست؟

بی‌تفاوتی عمدتاً شامل بی‌تفاوتی عمومی و فقدان انگیزه برای انجام هر کاری است.

همچنین ممکن است متوجه شوید:

  • خستگی
  • آنهدونیا، یا از دست دادن اشتیاق یا لذت برای چیزهایی که معمولاً از آن لذت می برید
  • در رسیدگی به مسئولیت های معمول یا فعالیت های روزمره زندگی مشکل دارید
  • مشکل در احساس و بیان هر گونه احساس
  • از دست دادن علاقه به فعالیت ها یا رویدادهای اجتماعی
  • تمایل به صرف زمان بیشتر برای خود
  • مشکل در برنامه ریزی یا حل مشکلات

بی تفاوتی می تواند در تمام بخش های زندگی شما ظاهر شود. همچنین می تواند چیزی شبیه به گلوله برفی داشته باشد.

این مثال را در نظر بگیرید:

اخیراً برای بلند شدن از رختخواب مشکل دارید. شما احساس می کنید که فقط در حال گذراندن مراحل زندگی هستید و نمی توانید انرژی خود را برای اهمیت دادن به چیزی جمع آوری کنید. این کندی و بی حالی اغلب شما را به سر کار دیر می کند. در نهایت، سرپرستتان به شما اطلاع می‌دهد که در شرایط آزمایشی هستید: دیر رسیدن یا غیبت دیگر باعث تعلیق شما می‌شود. فکر می کنید “هر چه باشد”. “به هر حال مهم نیست.”

اگر در آموزش، مراقبت‌های بهداشتی یا سایر حرفه‌های مراقبتی کار می‌کنید، ممکن است متوجه شوید که همدلی با بیماران و دانش‌آموزان سخت‌تر می‌شود یا به همان روشی که قبلاً به نیازهای آنها اهمیت می‌دادید.

به جای صرف انرژی و شفقت در کار خود مانند زمانی که قبلاً انجام می دادید، ممکن است به سادگی هر روز را با انجام دادن بیش از حد ضروری پشت سر بگذارید.

درباره فرسودگی شغلی مراقبین بیشتر بدانید.

انواع بی تفاوتی

نویسندگان یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ شاخص بی‌علاقگی-انگیزه را توسعه دادند و از پاسخ‌های شرکت‌کنندگان برای کمک به برچسب‌گذاری سه زیرگروه مختلف بی‌تفاوتی استفاده کردند:

  • بی تفاوتی رفتاری کمتر احتمال دارد که انگیزه داشته باشید یا فعالیت های هدفمند (کارها، تکالیف مدرسه یا کاری) را خودتان شروع کنید.
  • بی تفاوتی اجتماعی کمتر احتمال دارد با افراد دیگر درگیر شوید یا به احساسات آنها علاقه نشان دهید
  • بی تفاوتی عاطفی . شما احساس بسیار کمی دارید. ممکن است نسبت به چیزهایی که در زندگیتان اتفاق می افتد احساس بی تفاوتی کنید و ممکن است برایتان مهم نباشد که کاری را انجام دهید یا بگویید که باعث ناراحتی دیگران شود.

بی تفاوتی مداوم احتمالاً شامل علائمی از همه این دسته ها خواهد بود.

چه چیزی باعث بی تفاوتی می شود؟

بی تفاوتی ممکن است همیشه دلیل مشخصی نداشته باشد، اما می تواند به عنوان نشانه ای از بسیاری از شرایط مختلف عصبی و روانی رخ دهد.

شرایطی که می تواند شامل بی تفاوتی باشد عبارتند از:

  • بیماری آلزایمر
  • افسردگی شدید
  • افسردگی مداوم (مزمن) که به آن دیستیمیا نیز می گویند
  • روان‌گسیختگی
  • فراموشی پیشانی گیجگاهی
  • بیماری هانتینگتون
  • بیماری پارکینسون
  • فلج فوق هسته ای پیشرونده
  • سکته
  • زوال عقل عروقی

کارشناسان بر این باورند که عملکرد نادرست در نواحی خاصی از مغز می تواند باعث بی تفاوتی شود.

تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۱۱ ، ضایعات در لوب پیشانی مغز را با علائم بی تفاوتی مرتبط می کند. اخیراً، محققان شواهدی را برای اتصال بی‌تفاوتی به دو ناحیه کلیدی مغز، قشر کمربندی قدامی پشتی و مخطط شکمی، همراه با سایر مناطق پیشانی و میانی مغز یافته‌اند.

بی تفاوتی موقعیتی

بی تفاوتی همچنین می تواند به عنوان پاسخی به شرایط آسیب زا یا استرس زا رخ دهد.

انجمن روانشناسی آمریکا سندرم بی تفاوتی را به عنوان الگویی از بی تفاوتی عاطفی توصیف می کند که ممکن است در بازماندگان فاجعه یا افرادی که به عنوان اسیر جنگی نگهداری می شوند ایجاد شود.

پس از زنده ماندن از یک فاجعه یا آسیب های دیگر، جدا شدن از نظر عاطفی ممکن است راهی مفید برای محافظت از رفاه شما و جلوگیری از ناراحتی بیشتر به نظر برسد. در نتیجه، ممکن است برای شما مشکل باشد که با دیگران ارتباط برقرار کنید یا احساسات خود را ابراز کنید.

فرسودگی شغلی و خستگی عاطفی نیز می تواند به بی تفاوتی کمک کند.

نوجوانانی که سعی می‌کنند احساس خود را ایجاد کنند و اهداف آینده‌شان را محدود کنند، ممکن است هنگام تلاش و کنار گذاشتن هویت‌ها و علایقی که کاملاً درست به نظر نمی‌رسند، دچار بی‌تفاوتی شوند. این بی تفاوتی می تواند مربوط به موارد زیر باشد:

  • ناامیدی از اینکه نمی توانند همه انتخاب های خود را انجام دهند
  • بی حوصلگی از زندگی روزمره که غیر هیجان انگیز به نظر می رسد

تغییر هورمون‌ها و رشد مغز می‌تواند در خلق و خوی نوجوانان و الگوهای فکری نقش داشته باشد، اما جدایی عاطفی طولانی‌مدت و بی‌تفاوتی می‌تواند نگرانی جدی‌تری را مطرح کند، درست مانند افراد در هر سنی.

بی تفاوتی چگونه تشخیص داده می شود؟

کارشناسان بی تفاوتی را به عنوان یک ویژگی کلیدی بسیاری از شرایط مختلف می شناسند، اما هیچ تشخیص بالینی رسمی برای بی تفاوتی وجود ندارد.

هنگامی که احساسات مداوم بی‌تفاوتی شروع به تأثیرگذاری بر زندگی روزمره و روابط شما می‌کند، یک درمانگر یا سایر متخصصان سلامت روان می‌توانند با شناسایی سایر علائم سلامت روانی که تجربه می‌کنید به کاهش علت کمک کنند.

درمانگر شما در مورد مواردی مانند:

  • تغییرات در خلق و خو، انگیزه و انرژی
  • چه احساسی نسبت به روابط شخصی خود دارید
  • تغییرات در روابط شما
  • تغییرات در سلامت عاطفی و روانی شما
  • رویدادهای زندگی جاری
  • تغییرات در شرایط زندگی شما

آنها همچنین می توانند به شما در کشف عوامل زمینه ای که ممکن است در بی تفاوتی کمک کنند کمک کنند.

از نظر شرایط عصبی، متخصصان مراقبت های بهداشتی از چهار معیار برای اندازه گیری بی تفاوتی استفاده می کنند:

  • کمبود انگیزه. بدون هیچ دلیل روشنی احساس می کنید انگیزه کمتری دارید.
  • تغییرات رفتاری، فکری و عاطفی. علاقه چندانی به برقراری ارتباط با دیگران، گذراندن وقت در تفکر یا انجام کارهای روزانه ندارید.
  • تاثیر بر کیفیت زندگی. این تغییرات در انرژی، احساسات و رفتار شروع به تأثیر منفی بر زندگی، کار، روابط و سلامت کلی شما می کند.
  • شرایط دیگر باعث این تغییرات نمی شود. بی‌تفاوتی به دیگر نگرانی‌های سلامت روانی یا جسمی یا مصرف مواد مربوط نمی‌شود.

اگر به مدت ۴ هفته یا بیشتر این علائم را داشته اید، یک متخصص مراقبت های بهداشتی ممکن است آزمایشاتی را برای کمک به رد کردن شرایط تخریب عصبی توصیه کند.

اینها ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • آزمایش خون
  • تست عصبی روانپزشکی
  • امتحانات وضعیت روانی
  • آزمایشات ژنتیکی
  • معاینات عصبی
  • تصویربرداری از مغز

بی تفاوتی چگونه درمان می شود؟

درمان بی تفاوتی به طور کلی به علت آن بستگی دارد.

درمان

اگر بی‌تفاوتی به یک وضعیت سلامت روان یا چالش‌های حال (یا گذشته) در زندگی شما مربوط می‌شود، درمان فضای امنی را برای صحبت در مورد آنچه تجربه می‌کنید و کشف استراتژی‌هایی برای عبور از این مشکلات ارائه می‌دهد.

یک درمانگر می تواند به شما کمک کند بی تفاوتی را به علل بالقوه، مانند فقدان بزرگ، ناامیدی، یا شکست شخصی ردیابی کنید.

حمایت از یک درمانگر همچنین می تواند برای بهبودی تروما مفید باشد. یادگیری روش های جدید برای کنار آمدن با پریشانی می تواند به شما کمک کند تغییراتی ایجاد کنید که علاقه شما را به زندگی دوباره راه اندازی کند.

در حالی که درمان نمی تواند به طور مستقیم علائم شرایطی مانند بیماری پارکینسون یا بیماری آلزایمر را درمان کند، حمایت یک درمانگر آموزش دیده همچنان می تواند به شما کمک کند تا با علائم خلقی کنار بیایید و تغییرات ناشی از شرایط پیشرونده را مدیریت کنید.

داروها

سازمان غذا و دارو هنوز هیچ دارویی را برای درمان خاص بی تفاوتی تایید نکرده است. با این حال، داروها می توانند برخی از بیماری هایی را که شامل بی تفاوتی هستند، درمان کنند.

دارویی که پزشک یا روانپزشک شما توصیه می کند به محتمل ترین علت بی تفاوتی مداوم بستگی دارد. چند احتمال عبارتند از:

  • مهارکننده های کولین استراز مانند دونپزیل (Aricept)، گالانتامین (Razadyne) و ریواستیگمین (Exelon) که می توانند به زوال عقل کمک کنند.
  • داروهای ضد افسردگی مانند پاروکستین (Paxil)، سرترالین (Zoloft) و بوپروپیون (Wellbutrin، Zyban)
  • گردش خون مغزی و محرک های متابولیسم که علائم سکته را درمان می کنند
  • محرک های دوپامین مانند روپینیرول (Requip) که می تواند به بیماری پارکینسون کمک کند
  • داروهای ضد روان پریشی که اسکیزوفرنی را درمان می کنند
  • محرک هایی مانند متیل فنیدات (ریتالین)، پمولین (سایلرت) و آمفتامین، که ممکن است به بی تفاوتی کمک کند که هیچ علت زمینه ای شناخته شده ای ندارد.

رویکردهای دیگر

کارشناسان به بررسی سایر درمان های بالقوه، از جمله:

  • تحریک مکرر جمجمه ای یا تحریک جریان مستقیم ترانس کرانیال. تحریک مکرر ترانس کرانیال و تحریک جریان مستقیم ترانس جمجمه ای، درمان های بدون درد هستند که شامل یک جریان الکتریکی کوتاه و ولتاژ پایین در سراسر پیشانی برای تحریک مغز است.
  • درمان تحریک شناختی. این رویکرد شامل شرکت در بازی های گروهی و سایر فعالیت ها برای کمک به تحریک امواج مغزی است.
  • موسیقی و هنر درمانی. هم موسیقی و هم هنر می توانند به افراد کمک کنند تا با احساسات ارتباط برقرار کنند. این رویکردها ممکن است به تقویت احساسات مثبت، انگیزه و پاداش برای افرادی که از هنر و موسیقی لذت می برند کمک کند.

تغییر سبک زندگی

در حالی که بسیاری از مردم درمان و دارو را مفید می‌دانند، کارهایی نیز وجود دارد که می‌توانید به تنهایی برای تسکین انجام دهید.

زمانی که از قبل احساس می کنید انگیزه ندارید، امتحان کردن چیزهای جدید می تواند سخت باشد. فقط به خاطر داشته باشید که شروع آهسته همیشه خوب است.

منابع جدید شادی را شناسایی کنید

زمانی که به نظر می رسد هیچ چیز در زندگی مهم نیست، فکر کردن به اینکه آیا علایق و اشتیاق شما تغییر کرده است یا خیر، ضرری ندارد.

افراد در طول زمان تغییر می‌کنند و بی‌تفاوتی زمانی اتفاق می‌افتد که کار یا سرگرمی‌هایی که قبلاً از آن لذت می‌بردید دیگر شما را به چالش نکشند یا تحریک نکنند.

اگر روزهای شما در مه خاکستری می گذرد، کمی رنگ و جنب و جوش اضافه کنید:

  • بازدید از یک رستوران جدید
  • پیاده روی طولانی (یا رانندگی) جایی که هرگز ندیده اید
  • گذراندن وقت در طبیعت
  • سعی کنید نوع جدیدی از فعالیت های بدنی را امتحان کنید، مانند رولربلینگ، دوچرخه سواری، یا پارو زدن

نکته: به جای اینکه سعی کنید تمام زندگی خود را یکباره تازه کنید، تغییرات کوچکتر و قابل کنترل را هدف قرار دهید.

به نیازهای خود رسیدگی کنید

فرسودگی و کار بیش از حد می تواند انرژی شما را تخلیه کند و منجر به احساس بی تفاوتی شود.

تغییر شغل یا کاهش ساعات کاری همیشه ممکن نیست. اما اگر اغلب متوجه می‌شوید که از نقطه خستگی عبور می‌کنید، ایجاد زمان برای خود در برنامه‌های روزمره می‌تواند تفاوتی ایجاد کند.

سعی کنید مطمئن شوید که:

  • وعده های غذایی متعادل بخورید و هیدراته بمانید
  • به اندازه کافی خوابیدن
  • به طور منظم با دوستان و خانواده وقت بگذرانید
  • بیشتر عصرها کمی برای استراحت داشته باشید
  • بیشتر روزها کمی نور خورشید یا هوای تازه دریافت کنید

قطع ارتباط دیجیتال را امتحان کنید

یک جریان بی پایان از به روز رسانی در مورد موضوعات چالش برانگیز مانند COVID-19، تغییرات آب و هوا، جنایات نفرت، و خشونت می تواند به راحتی باعث ایجاد احساس ناامیدی شود.

به نظر می‌رسد تلاش‌های شما – چه پوشیدن ماسک یا تلاش برای کاهش ردپای کربن – کمک چندانی به روشن کردن آینده تیره‌ای که تصور می‌کنید نداشته باشد. ممکن است شروع به تعجب کنید که چرا باید اهمیت دهید در حالی که هیچ کس دیگری به نظر نمی رسد.

گرفتن فضایی از اخبار و رویدادهای ناراحت کننده، بدون ذکر بحث های پراکنده در فیدهای رسانه های اجتماعی شما، می تواند کمک کننده باشد – به خصوص زمانی که انرژی خود را مجدداً روی چیزها (و افرادی) که برای شما ارزش بیشتری قائل هستید متمرکز کنید.

به روی عزیزان باز کنید

توصیف بی‌تفاوتی برای افرادی که آن را تجربه نکرده‌اند می‌تواند سخت باشد – ممکن است نگران باشید: «بله، دوستت دارم، اما در حال حاضر اهمیتی نمی‌دهم» به درستی به کار نمی‌رود.

اما یک شبکه حمایتی از دوستان و خانواده می تواند به شما کمک کند تا مقداری علاقه به زندگی را به دست آورید، بنابراین ارزش آن را دارد که احساسات (عدم) خود را در قالب کلمات بیان کنید. به علاوه، این که به عزیزانتان بفهمانید که فقدان انگیزه و احساسات شخصی نیست، می تواند کمک کند.

به اشتراک گذاشتن آنچه در ذهن شماست نیز می تواند به کاهش غلبه بر آن کمک کند، و ممکن است متوجه شوید که به تدریج دسترسی به احساسات و ایجاد انگیزه آسان تر می شود.

چشم انداز

بی تفاوتی می تواند مانند یک خلاء، فقدان چیزهایی باشد که به زندگی معنا می بخشد. اما لازم نیست برای همیشه ادامه داشته باشد.

یک درمانگر یا پزشک می تواند به تعیین علت زمینه ای کمک کند و در مورد مراحل بعدی راهنمایی کند.

اگر انرژی و انگیزه کمی دارید و احساس می کنید دیگر هیچ چیز مهم نیست، مراجعه به یک درمانگر می تواند گزینه خوبی باشد. بی تفاوتی می تواند با گذشت زمان و نوع حمایت مناسب بهبود یابد.